نام صفار هرندي پيش از اين در تاريخ ايران يک بار ديگر نيز آمده است. صفار هرندي همراه با بخارائي، صادق اماني و نيک نژاد، همانهايي بودند که به عنوان اعضاي جمعيت فدائيان اسلام علي منصور، نخست وزير تازه بر سر کار آمده و آخرين نخست وزير قبل از هويدا را ترور کردند. محمد حسين صفار هرندي برادرزاده همان صفار هرندي است، وي در سال ۱۳۳۲ در شهر تهران به دنيا آمد. و به دليل فضاي مذهبي خانوادگي و نقش عمويش به سمت و سوي مسائل سياسي کشيده شد. وي دوره دبيرستان را در مدرسه مذهبي علوي گذراند، در دوران نوجواني مدتي با حزب ملل اسلامي همکاري مي کرد و چندي نيز مانند بسياري از مذهبيون آن سالها به جلسات انجمن حجتيه رفت و آمد مي کرد، تا اينکه در آنجا با دکتر عبدالکريم سروش آشنا شد. محمد حسين صفار هرندي در سال ۱۳۵۲ وارد رشته راه و ساختمان دانشگاه علم و صنعت شد.
رويدادها و تحليل
در دهه شصت نشريه محرمانه اي به نام « رويدادها و تحليل» از سوي دفتر سياسي سپاه پاسداران منتشر مي شد که اين نشريه محور اصلي خط دهي سياسي نظاميان و نيروهاي حزب اللهي در آن سالها بود. در آن دوران محمد زاده رياست دفتر سياسي سپاه را برعهده داشت و افرادي مانند حسين شريعتمداري، سردار محسن رشيد، عباس سليمي نمين، عمادالدين باقي و وحيد شاهچراغي( با نام مستعار وحيدي) در آن نشريه مقاله مي نوشتند. محمد حسين صفار هرندي در آن روزها سردبير اين نشريه بود. با گذشت زمان، هرکدام از اين افراد به سويي رفتند و صفار هرندي تنها باقيمانده آن جمع براي انتشار اين نشريه شد. او پس از اين دوره دانشکده فرماندهي و ستاد را در سال ۱۳۷۲ و دوره نظري مديريت استراتژيک را بدون ارائه پايان نامه دکتري به پايان رساند.
اطلاعاتي هاي کيهان
با روي کار آمدن مهدي نصيري ۲۵ ساله به عنوان سردبير کيهان و بحراني که پس از او بوجود آمد، گروهي از دوستان سابق دفتر سياسي سپاه که بخشي از آنها مانند حسن شايانفر و حسين شريعتمداري مدتي را در بازجويي هاي اوين گذرانده بودند، به کيهان آمدند تا آن روزنامه را به روزنامه اي براي مواجهه با مخالفان حکومت بخصوص روشنفکران تبديل کنند. حسين شريعتمداري مدير مسوول کيهان شد، صفار هرندي معاون مدير مسوول و سردبير کيهان شد. حسن شايانفر صفحات نيمه پنهان را اداره مي کرد و سليمي نمين مدير کيهان هوايي شد. صفار هرندي که قلمي قوي نيز داشت، برخي سرمقاله هاي روزنامه را هم مي نوشت. او از سال ۱۳۷۳ تا ۱۳۸۴ سردبير کيهان بود.
صفار هرندي و وزارت ارشاد
اگرچه روزنامه کيهان وقتي که هنوز بحث ائتلاف محافظه کاران در انتخابات تير ۸۴ مطرح بود، سياست همراي شدن محافظه کاران را دنبال مي کرد، اما وقتي احمدي نژاد انتخاب شد، روزنامه کيهان مانند رسالت پشت سر او ايستاد. صفار هرندي در همان روزهاي اول انتخاب احمدي نژاد، ارادت خود را در پاسخ به شايعه ترور احمدي نژاد در مقاله « خودت را به نسيم بسپار» نشان داد و در مقاله اي عاطفي مانند بسياري از مقالاتش، نوشت: « خوشبختانه گويا نذر او و هزاران دل نگران، بي اثر نبود و از قضا همان نشد که او پيش بيني کرده بود. بالاخره نام مردي که ياد رجايي را در ذهن و خاطرهء مردم تجديد ميکند، همراه با رقيبي قدرتمند و بانفوذ، در صدر نام کانديداها خوانده شد. حالا دوست دل نگران ما، گرچه شادي و هيجان خود را از اين کاميابي پنهان نميکرد، اما در بحبوحهء اين خوشحالي سق سياهش را جنباند و با تلخي گفت: زنده اش نميگذارند. ميکشندش. دلم لرزيد.» چندي بعد، صفار هرندي پس از يازده سال از کيهان استعفا داد تا مانند همتاي ديگرش از رسالت، محمود فرشيدي، وارد کابينه شود. وي پس از استعفا از کيهان گفت که قصد ندارد وارد کابينه شود، ولي معلوم بود که چنين خواهد شد. سرتيپ صفار هرندي که تا پيش از اين در دفتر سياسي سپاه زير سايه محمد زاده و سپس حجت الاسلام محمدي عراقي و بعدا در کيهان زير سايه شريعتمداري فعاليت مي کرد، براي نخستين بار بطور مستقل به عنوان وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي وارد کابينه احمدي نژاد شد. وي پس از انتخابات بسرعت ديدگاه خودش را براي پذيرفتن وزارت ارشاد مطرح کرد و گفت: « آزادي گوهر انقلاب است و به اندازهء عدالت و استقلال يکي از اصول انقلاب است، اما آزادي مطالبهء اوليه و فوري و فوتي مردم نيست.»
سياست هاي وزارت ارشاد در دوران صفار هرندي
محمد حسين صفار هرندي در مدتي که وزارت ارشاد را برعهده داشت، اين وزارتخانه را از کساني که در دوره مسجد جامعي در آنجا بودند، پاکسازي کرد و گروهي از هنرمندان حزب اللهي و نيروهاي سپاه را به اين وزارتخانه آورد. او کمي پس از روي کار آمدنش بخشنامه اي صادر کرد که به موجب آن زنان کارمند وزارت ارشاد نمي توانستند پس از ساعت شش بعد از ظهر در محل کار به اضافه کاري بپردازند، اين موضوع بحراني بوجود آورد و اين بخشنامه پس گرفته شد. پس از آن بخش کتاب و مطبوعات با کنترل شديدتري نسبت به گذشته به کارش ادامه داد. بسياري از کتابهايي که بارها به چاپ رسيده بودند، چاپ شان ممنوع شد و وزارت ارشاد به کنترل روزنامه هاي دولتي مانند ايران پرداخت و اين روزنامه را تبديل به يک کيهان دوم کرد. يک سال بعد از روي کارآمدن صفار هرندي، نمايشگاه سالانه کتاب که هر سال به عنوان مهم ترين واقعه فرهنگي کشور برگزار مي شد، با تغيير محل و محدوديت هاي فراوان از جمله عدم حضور بسياري از معتبرترين ناشران ايراني که براي اعتراض به سياستهاي وزارت ارشاد از حضور در نمايشگاه کتاب امسال خودداري کرده بودند، با بدترين شکل برگزار شد. جشنواره فيلم فجر نيز زير کنترل شديد برگزار شد و وزارت ارشاد فرهنگ کشور را در اکثر حوزه ها محدود و متوقف کرد. در دوره صفار هرندي برخي از معتبرترين فيلمسازان ايراني يا اعلام کردند که ديگر به کارشان ادامه نخواهند داد و يا مانند مخملباف ايران را ترک کردند.
رويدادها و تحليل
در دهه شصت نشريه محرمانه اي به نام « رويدادها و تحليل» از سوي دفتر سياسي سپاه پاسداران منتشر مي شد که اين نشريه محور اصلي خط دهي سياسي نظاميان و نيروهاي حزب اللهي در آن سالها بود. در آن دوران محمد زاده رياست دفتر سياسي سپاه را برعهده داشت و افرادي مانند حسين شريعتمداري، سردار محسن رشيد، عباس سليمي نمين، عمادالدين باقي و وحيد شاهچراغي( با نام مستعار وحيدي) در آن نشريه مقاله مي نوشتند. محمد حسين صفار هرندي در آن روزها سردبير اين نشريه بود. با گذشت زمان، هرکدام از اين افراد به سويي رفتند و صفار هرندي تنها باقيمانده آن جمع براي انتشار اين نشريه شد. او پس از اين دوره دانشکده فرماندهي و ستاد را در سال ۱۳۷۲ و دوره نظري مديريت استراتژيک را بدون ارائه پايان نامه دکتري به پايان رساند.
اطلاعاتي هاي کيهان
با روي کار آمدن مهدي نصيري ۲۵ ساله به عنوان سردبير کيهان و بحراني که پس از او بوجود آمد، گروهي از دوستان سابق دفتر سياسي سپاه که بخشي از آنها مانند حسن شايانفر و حسين شريعتمداري مدتي را در بازجويي هاي اوين گذرانده بودند، به کيهان آمدند تا آن روزنامه را به روزنامه اي براي مواجهه با مخالفان حکومت بخصوص روشنفکران تبديل کنند. حسين شريعتمداري مدير مسوول کيهان شد، صفار هرندي معاون مدير مسوول و سردبير کيهان شد. حسن شايانفر صفحات نيمه پنهان را اداره مي کرد و سليمي نمين مدير کيهان هوايي شد. صفار هرندي که قلمي قوي نيز داشت، برخي سرمقاله هاي روزنامه را هم مي نوشت. او از سال ۱۳۷۳ تا ۱۳۸۴ سردبير کيهان بود.
صفار هرندي و وزارت ارشاد
اگرچه روزنامه کيهان وقتي که هنوز بحث ائتلاف محافظه کاران در انتخابات تير ۸۴ مطرح بود، سياست همراي شدن محافظه کاران را دنبال مي کرد، اما وقتي احمدي نژاد انتخاب شد، روزنامه کيهان مانند رسالت پشت سر او ايستاد. صفار هرندي در همان روزهاي اول انتخاب احمدي نژاد، ارادت خود را در پاسخ به شايعه ترور احمدي نژاد در مقاله « خودت را به نسيم بسپار» نشان داد و در مقاله اي عاطفي مانند بسياري از مقالاتش، نوشت: « خوشبختانه گويا نذر او و هزاران دل نگران، بي اثر نبود و از قضا همان نشد که او پيش بيني کرده بود. بالاخره نام مردي که ياد رجايي را در ذهن و خاطرهء مردم تجديد ميکند، همراه با رقيبي قدرتمند و بانفوذ، در صدر نام کانديداها خوانده شد. حالا دوست دل نگران ما، گرچه شادي و هيجان خود را از اين کاميابي پنهان نميکرد، اما در بحبوحهء اين خوشحالي سق سياهش را جنباند و با تلخي گفت: زنده اش نميگذارند. ميکشندش. دلم لرزيد.» چندي بعد، صفار هرندي پس از يازده سال از کيهان استعفا داد تا مانند همتاي ديگرش از رسالت، محمود فرشيدي، وارد کابينه شود. وي پس از استعفا از کيهان گفت که قصد ندارد وارد کابينه شود، ولي معلوم بود که چنين خواهد شد. سرتيپ صفار هرندي که تا پيش از اين در دفتر سياسي سپاه زير سايه محمد زاده و سپس حجت الاسلام محمدي عراقي و بعدا در کيهان زير سايه شريعتمداري فعاليت مي کرد، براي نخستين بار بطور مستقل به عنوان وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي وارد کابينه احمدي نژاد شد. وي پس از انتخابات بسرعت ديدگاه خودش را براي پذيرفتن وزارت ارشاد مطرح کرد و گفت: « آزادي گوهر انقلاب است و به اندازهء عدالت و استقلال يکي از اصول انقلاب است، اما آزادي مطالبهء اوليه و فوري و فوتي مردم نيست.»
سياست هاي وزارت ارشاد در دوران صفار هرندي
محمد حسين صفار هرندي در مدتي که وزارت ارشاد را برعهده داشت، اين وزارتخانه را از کساني که در دوره مسجد جامعي در آنجا بودند، پاکسازي کرد و گروهي از هنرمندان حزب اللهي و نيروهاي سپاه را به اين وزارتخانه آورد. او کمي پس از روي کار آمدنش بخشنامه اي صادر کرد که به موجب آن زنان کارمند وزارت ارشاد نمي توانستند پس از ساعت شش بعد از ظهر در محل کار به اضافه کاري بپردازند، اين موضوع بحراني بوجود آورد و اين بخشنامه پس گرفته شد. پس از آن بخش کتاب و مطبوعات با کنترل شديدتري نسبت به گذشته به کارش ادامه داد. بسياري از کتابهايي که بارها به چاپ رسيده بودند، چاپ شان ممنوع شد و وزارت ارشاد به کنترل روزنامه هاي دولتي مانند ايران پرداخت و اين روزنامه را تبديل به يک کيهان دوم کرد. يک سال بعد از روي کارآمدن صفار هرندي، نمايشگاه سالانه کتاب که هر سال به عنوان مهم ترين واقعه فرهنگي کشور برگزار مي شد، با تغيير محل و محدوديت هاي فراوان از جمله عدم حضور بسياري از معتبرترين ناشران ايراني که براي اعتراض به سياستهاي وزارت ارشاد از حضور در نمايشگاه کتاب امسال خودداري کرده بودند، با بدترين شکل برگزار شد. جشنواره فيلم فجر نيز زير کنترل شديد برگزار شد و وزارت ارشاد فرهنگ کشور را در اکثر حوزه ها محدود و متوقف کرد. در دوره صفار هرندي برخي از معتبرترين فيلمسازان ايراني يا اعلام کردند که ديگر به کارشان ادامه نخواهند داد و يا مانند مخملباف ايران را ترک کردند.
0 نظرات:
ارسال یک نظر