تعریف دامپینگ معکوس چیست ؟

0 نظرات


دامپينگ معكوس‌ : فروش يك كالا در خارج به قيمتي بالاترازقيمت فروش داخلي آن.اين عمل معمولا به منظور بهره گيري از موقعيت انحصاري صورت مي گيرد.


Balatarin Donbaleh Cloob Oyax Delicious Stumbleupon Friendfeed Twitter Facebook Addthis to other

کاریکاتور - پتروس فداکار

0 نظرات
Balatarin Donbaleh Cloob Oyax Delicious Stumbleupon Friendfeed Twitter Facebook Addthis to other

شبنم سهرابی چطور در روز عاشورا بشهادت رسید ؟

0 نظرات

فرشته قاضی ( سایت روز آنلاین )

مادر شبنم سهرابی، زن جوانی که ظهر عاشورا در زیر چرخ های ماشین نیروی انتظامی جان باخت، در مصاحبه با "روز" اعلام کرد که به او اجازه شکایت برای پی گیری شهادت فرزندش را نمی دهند. در میان مصاحبه، صدای نگین، دختر خردسال این جان باخته مرتب به گوش می رسد که فریاد می زند: "مامان منو تنها نمیذاره خودش قول داده میدونم زنگ میزنه و..."

شبنم سهرابی، زن 34 ساله ای است که ظهر روز عاشورا توسط خودرو نیروی انتظامی زیر گرفته شد و شاهدان عینی این صحنه را چنین بازگو کردند: "ماشین نیروی انتظامی با سرعت به شبنم برخورد کرد و بعد از چندین بار رد شدن از شکم شبنم، او را زیر چرخ هایش له کرد."
وقتی تلفن کردم، نگین دخترک 6 ساله شبنم سهرابی در همان زنگ اول گوشی را برمیدارد. او با هیجان داد میزند: "مامان بالاخره زنگ زدی؟ من میدونستم بهشت تلفن داره و تو منو یادت نمیره و..."

صدای من همه هیجان دخترک را فرو می نشاند. این سوی خط خبرنگاریست که سراغ مادر بزرگ نگین را می گیرد و نگین که همچنان منتظر تلفن مادرش است از من میخواهد تلفن را زیاد اشغال نکنم چون ممکن است مادرش زنگ بزند و تلفن اشغال باشد و...
اما مادر شبنم سهرابی که به شدت تحت فشار است تا از دختر شهیدش حرفی نزند، می گوید او را به دادسرای جنایی راه نمیدهند و حتی امکان شکایت را از او گرفته اند.

گفتگوی "روز" با مادر شبنم سهرابی را در ذیل بخوانید.

خانم سهرابی، شما از بی نتیجه ماندن پی گیری هایتان برای معرفی قاتل دخترتان سخن گفته اید ممکن است در این زمینه توضیح دهید؟ آیا شما شکایت کرده اید؟


نه شکایت نکرده ام. یعنی نگذاشتند شکایت کنم. رفتم دادسرای جنایی و گفتم میخواهم شکایت کنم و بدانم چه کسی دختر مرا زیر گرفته است. چگونه توانسته است چندین بار از روی دختر من رد شود و آیا اسم او را می توان انسان گذاشت؟ اما گفتند همین چیزهایی که میگویی که بچه ات اینگونه شده و.... شکایت است؛ تو برو ما پی گیری میکنیم. برگشتم اما بعد از آن بارها رفته ام دیگر اجازه ورود به دادسرا به من نمی دهند. هر بار می گویند شماره تلفنت را بده حاج آقا خودش به شما زنگ میزند. و من تا به حال بیش از ده بار شماره داده ام اما نه تماسی می گیرند و نه اجازه ورود به دادسرا را به من میدهند. تا به حال هم نه کسی به من سر زده و نه کسی در این مورد سئوالی کرده است.

شما چگونه متوجه شهادت دخترتان شدید؟

من 4 روز از دخترم بی خبر بودم. شبنم با دخترش، نگین زندگی میکرد و روز عاشورا از خانه خارج شده بود تا غذا بگیرد اما برنگشته بود. دوستانش که منزل او بودند نگران شده و دنبال او می روند که شاهدان شهادت دخترم به آنها قضیه را می گویند. آنها آدرس و شماره تلفن مرا نداشتند و نگین هم فقط خانه پدرش را بلد بود. نگین دوستان مادرش را به منزل پدرش می برد و از طریق او، خانه مرا پیدا کردند. به من گفتند تصادف کرده است. دوستان دخترم همه بیمارستان ها را زیر و رو و او را در بیمارستان رسول اکرم پیدا کرده بودند. رفتیم آنجا اما به ما گفتند که شبنم را فقط یک روز در این بیمارستان نگهداشتند و چون جا نداشتند او را به پزشکی قانونی کهریزک منتقل کردند.

برای تحویل پیکر شبنم، مشکلی پیش نیامد؟

رفتم پزشکی قانونی کهریزک و عکس شبنم را نشان دادم. گفتند باید نامه قانونی بیاورید تا تحویل دهیم. رفتم کلانتری محل و بیمارستان و 5 روز طول کشید تا روال اداری طی شود. نامه را گرفتیم و رفتیم پیکر بچه ام را تحویل گرفتیم.

وقتی پیکر شبنم را تحویل گرفتید چه وضعیتی داشت؟

22 روز از شهادت شبنم می گذشت و صورتش را که دیدم انگار زجر کش اش کرده بودند. خیلی غم انگیر بود اما فقط همین صورتش را دیدم یعنی فقط گذاشتند صورتش را ببینم. بقیه پیکر دخترم را ندیدم. حتی موقع خاکسپاری هم جز صورتش، چیزی ندیدم اما میدانم که له شده بود شکم دخترم له شده بود و.....

در برگه پزشکی قانونی، علت مرگ را چه چیزی نوشته اند؟

در برگه پزشکی قانونی نوشته اند مرگ بر اثر اصابت جسم سخت و عوارض ناشی از آن. من هم رفتم شکایت کنم اما نگذاشتند. در حالیکه دختر بیگناه من را زیر ماشین له کرده اند نمیگذارند من پی گیری کنم من میخواهم بگویند که اسم این جسم سختی که پزشکی قانونی نوشته چیست و چگونه توانستند چند بار از روی دخترم با ماشین رد شوند. خب به او خوردند چرا نگه نداشتند کمکش کنند چرا...

خانم سهرابی، نگین بعد از این با شما زندگی خواهد کرد؟

بله نگین پدر پیری دارد که دخترم به خاطراعتیاد او، از او جدا شد. او در شرایطی نیست که بتواند از دخترش نگهداری کند. از طرفی، نگین به من عادت دارد. شبنم که رفت، من نباشم نگین نیز از دست می رود.

نگین هنوز منتظر تلفن مادرش است و...
به او گفته ام که مادرش به بهشت رفته است میداند که دیگر مادرش بازنخواهد گشت اما او فقط 6 سال دارد مدام می گوید: "مادرم همیشه می گفت مرا تنها نمیگذارد برای همین میدانم که به من زنگ میزند و..." نمی توانم زیاد به او فشار بیاورم داد میزند و گریه میکند و دلم برایش می سوزد. سعی میکنم کم کم به او بفهمانم که مادرش شهید شده و دیگر نمی تواند تلفن هم بزند و صدایش را نیز نخواهد شنید و...

با توجه به اینکه به شما اجازه نمی دهند شکایت کنید چگونه می خواهید شهادت دخترتان را پی گیری کنید؟

دختر من شهید شده و شهدا پیش خدا روزی میخورند و در آرامش هستند. مطمئن هستم که دخترم پیش خدا در آرامش است اما ما آرامش نداریم؛ نه نگین و نه من هیچ آرامشی نداریم و تنها زمانی که قاتل دخترم را معرفی کنند و محاکمه او را ببینیم به ارامش می رسیم. حتی نمیدانم دخترم در کدام نقطه شهید شده و کجا ماشین او را زیر کرده است که بروم حداقل دو رکعت نماز آنجا بخوانم. زمینی که دخترم جان داد را ببوسم و گریه کنم. این مدت هم مرا خیلی تهدید کردند که حرف نزنم. من هم ساکت شدم؛اما الان هم بعد از این مصاحبه با شما معلوم نیست باز چکار کنند اما دیگر نمی توانم ساکت بمانم. جگرم می سوزد. مدام تصور میکنم چگونه توانستند از روی دخترم چند بار رد شوند. من پی گیری خواهم کرد. خدا نمی گذارد خون بی گناه زمین بماند و دامانشان را خواهد گرفت.



Balatarin Donbaleh Cloob Oyax Delicious Stumbleupon Friendfeed Twitter Facebook Addthis to other

زندگینامه محمد رضا رحیمی

0 نظرات
شهرستان قروه نه تنها مرز جغرافیایی استان کردستان با استان همدان است . بلکه مرز زبانی و مذهبی مردمان ترک و کرد هم محسوب می شود . جایی که کردهای اهل سنت و ترک های شیعی در جوار هم زندگی می کنند و این هم جواری به نسبت های سببی هم کشیده شده است. روستای سریش آباد از توابع شهرستان قروه است و محمد رضا رحیمی در سال ۱۳۲۹ ( و به روایتی ۱۳۳۳ ! ) در این روستا از پدری ترک و مادری کرد به دنیا آمد . اغلب مردم به شیعی بودن محمد رضا رحیمی آگاهند، اما ترک بودن او غیر از این است .
نوشتن از دوران کودکی و نوجوانی رحیمی همان قدر دشوار است که نوشتن از تحصیلات او ! گویا تحصیلات ابتدایی رحیمی در قروه و تحصیلات متوسطه او در همدان سپری شده است و پس از آن ها برای ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی حقوق راهی تهران شده است .
سابقه ی دادستانی و بخشداری قروه در کارنامه محمد رضا رحیمی قطعی است و این سابقه به سالیان قبل انقلاب ۵۷ و اوان آن بر می گردد و تا سال ۶۳ ادامه دارد .
محمد رضا رحیمی در فروردین ۱۳۶۳ با تکیه بر تفاوت های مذهبی به عنوان نماینده مردم قروه راهی مجلس شورای اسلامی می شود و این اتکا و انتخاب در فروردین ۱۳۶۷ تکرار می شود تا رحیمی در مجلس دوم و سوم نماینده مردم قروه باشد.
در انتخابات مجلس چهارم در سال ۱۳۷۱ رحیمی از حوزه سنندج کاندیدا شد و این بار به عنوان نماینده مردم سنندج و دیواندره در یک انتخابات غیر رقابتی و سرد ، راهی مجلس چهارم شد .یکسال بعد در شهریور ۱۳۷۲ رحیمی ، نمایندگی مجلس را ترک کرد تا با حکم بشارتی وزیر جنجالی وقت ، به استانداری کردستان۱۴ برسد . چهار سال گذشت و بهار اصلاحات فرا رسید تا خزان استانداری رحیمی باشد. و او در شهریور ۷۶ توسط عبدالله نوری وزیر کشور کابینه سید محمد خاتمی عزل شد ، تا به فاصله ی کمتر ازچند روز ، با حکم شیخ محمد یزدی ریاست وقت قوه قضائیه ، مشاورش باشد .
رحیمی به تهران رفت و بواسطه پرورش در دامن هاشمی رفسنجانی– اگرچه ناراضی ! – سالیانی چند محصل و مجاور و مشاور عالی عبدالله جاسبی در دانشگاه آزاد بود و اقامت در دانشگاه آزاد را در کنار مشاورت قوه قضائیه برگزید . رحیمی سرانجام در یک حکم پر ابهام ! به ریاست دانشکده حقوق دانشگاه ازاد واحد تهران مرکز رسید . در شهریور ۱۳۸۲ و با استقرار مجلس هفتم ، محمد رضا رحیمی با حکم مجلس آبادگر به دیوان محاسبات رفت تا کارنامه دولت اصلاحات را به قصد حساب باز کند .
چهار سال بعد رحیمی از دیوان محاسبات به قصد وزارت کشورخارج شد تا از توانایی و سابقه او برای برگزاری انتخابات خرداد ۸۸ استفاده شود . اما به رغم علاقه وافر رئیس جمهور وقت ، به علت مخالفت مقامات عالیرتبه! رحیمی به وزارت کشور نرسید و در خرداد ۱۳۸۷ به معاونت پارلمانی رئیس جمهور بسنده کرد و در عوض ، عوض علی کردان ، یار دبستانی خود را به احمدی نژاد شناساند تا هیچ چیز در وزارت کشور عوض نشود و او بتواند از انتخابات ۸۸ کامروا باشد . سالی گذشته است و در آستانه ی خزان ۸۸ ، محمد رضا رحیمی ، به معاونت اولی احمدی نژاد در کابینه ی دولت کودتا رسیده است . حلقه ی تصمیم گیری احمدی نژاد به سبب علاقه ی خود به چهره های خبر ساز ، هر روز توانسته است رحیمی را و قدر اخبار او را به خوبی بالاتر ببرد و رحیمی به مدد روش های ماکیاوللی توانسته است از نردبان قدرت بالا و بالا تر رود .

دوم : محمد رضا رحیمی ، متهم یا مجرم ؟
افکار عمومی ، کمتر به تفاوت های حقوقی یک فرد متهم با یک فرد متخلف و یا یک فرد محکوم توجه می کند . در سایه ی شایعه این تفاوت ها اغلب دیده نمی شوند و گاه هم پوشانی می شوند . فرد متهم ، در صورتی که خود را بی گناه بداند و نگران آبروی خود و افکار عمومی و قضاوت تاریخ باشد ، باید از محاکمه در یک دادگاه بی طرف و عادل استقبال کند . اما متهم ، مادامی که از حضور در محکمه گریزان است و تن به محاکمه نمی دهد ، در مظان تخلف قرار می گیرد و به تدریج این “ظن” به “باور” تبدیل می شود .
این بند ، به قصد دفاع و اشاره به حقوق انسانی و اولیه ی محمد رضا رحیمی نوشته شد ، چرا که دامنه ی اتهامات او آن قدر زیاد و خواهان او فراوان اند و اتهامات ریز و کلان رحیمی آن قدر متنوع و عجیب اند که کشف حقیقت در میان آنان دشوار است و این دشواری برای نگارنده می تواند نگران کننده باشد و البته این نگرانی نه از بابت رحیمی ، بلکه از ترس سوختن به آتشی است که هیزمش رحیمی و دیگران اند . بی دلیل نیست که نادران در آخرین مصاحبه ی خود می گوید :” مشکل رحیمی تنها مدرک تحصیلی او نیست ” . گویی مشکل مدرک تحصیلی رحیمی را نه پاپوشی برای او ، که روپوشی برای تقلیل اتهامات اصلی او ست . به تعبیر ابطحی ، در دولت کودتا،” مدرک تحصیلی اسم رمز تقلب است “ .
محمد رضا رحیمی علیرغم اتهامات فراوان ، تا کنون در هیچ دادگاهی ، محاکمه نشده است و یا حاضر به حضور در هیچ محکمه ای نشده است و به همین علت ، ”باور” به متخلف بودن او در نزد عوام و خواص هر روز تقویت می یابد . دایره این باور هم ، روز به روز وسیع تر شده است ، تا جایی که طیف وسیعی از دوستان و دشمنان و حامیان و منتقدان کابینه ی کودتا را شامل شود. عدم حضور رحیمی در شعبه ۱۰۵۷ دادگاه عمومی کیفری تهران ، برای رسیدگی به دو اتهام “تحصیل مال نامشروع ” و “تصرف غیرمجاز در اموال دولتی “، سکوت پر ابهام و برخورد عصبی او در خصوص سوالات متعدد نمایندگان مجلس در اتهام “جعل مدرک تحصیلی ” ، فرار یا فرا افکنی در قبال سوالات فراوان خبرنگاران ، رفتاری است که این دایره را هر روز وسیع تر می کند، به نحوی که گاه حقوق دانی رحیمی را هم زیر سوال می برد .

سوم : سردار سازندگی در کردستان
از دادستانی پر حرف و حدیث و شاکیان خصوصی و بخشداری کوتاه مدت محمد رضا رحیمی در قروه باید گذشت ، تا فرصتی برای اتهامات بزرگتر او باقی بماند . اصلی ترین اتهام رحیمی در قروه ، که در مقیاس ملی باید مورد توجه قرار گیرد نفاق است . رحیمی در دهه شصت متهم است که به منظور رسیدن به کرسی پارلمانی ، به اختلافات مذهبی در شهرستان قروه به شدت دامن زده است . نگاهی به جایگاه اهل تشیع قروه و روستای سریش آباد در استان کردستان و نوع نگرش مردمان سنندج و اهل سنت کردستان به آنان ، کمترین آسیب این نفاق است که جبران آن در کوتاه مدت غیر ممکن می نماید .
در اوایل دهه هفتاد ، رحیمی در استانداری کردستان به کسوت یک مدیر اجرایی درآمد تا مجال اتهامات را برای خود بیشتر کند . آغاز استانداری محمد رضا رحیمی در کردستان ، با شعار های قومیتی او همراه شد . استفاده ابزاری از خواسته های اقلی مردم کرد برای رسیدن به حقوق اولیه و شناخته شدن به عنوان شهروند درجه اول، اتهاماتی است که پای رحیمی را می تواند به اتهام بزرگتری چون اقدام علیه امنیت ملی باز کند . رحیمی در سالیان استانداری کردستان ، ترک بودن خود را پنهان می کرد و کرد بودن خود را به رخ مردم کردستان می کشید .در حالی که قادر به تکلم به زبان کردی نبود ، اتوبوس هایی به مقصد رشت و اصفهان برای جابجایی مدیران غیر کرد! اختصاص داده بود . کردستان در ادبیات رحیمی تا آنجا پیش رفت که خود را سردار سازندگی کردستان نامید .
گذشته از این اتهام ، اتهامات رحیمی در خصوص سو، استفاده از امکانات دولتی و تحصیل مال نامشروع برای خود و اطرافیان او فراوان اند . تغییر و تقلیل در پروژه ی بیمارستان بعثت با سپردن نظارت آن به یکی از بستگان درجه اول خود و اختلاس از منابع مالی آن ، اختلاس و بهره برداری و سوء مدیریت در پروژه پر هزینه و ناقص پل روگذر شهر سنندج ، انتقال غیر قانونی امتیاز هفته نامه آبیدر از سازمان همیاری شهرداری به عنوان یک امتیاز دولتی به نام خود ، تصرف و تملیک ساختمان بزرگ هفته نامه ی آبیدر و انتقال آن به یک دهم هزینه ی کارشناسی و بدون طی روال قانونی به نام مشاور فرهنگی خود و باز پس گیری آن!، نحوه واگذاری ، تغییر کاربری و تغییر و تصرف در اراضی دانشگاه آزاد سنندج ، سوء استفاده از موقعیت اداری در برخورد با پرسنل مونث دفتر استانداری و … شماری از اتهامات مالی و اخلاقی رحیمی اند که گویا ، یکی دو مورد آن منجر به شکایت و پرونده سازی استاندار تالی او عبدالله رمضان زاده رسیده است و پرونده آن مفتوح و یا مفقود است !
محمد رضا رحیمی در انتخابات ۷۶ با تمام توان به حمایت از ناطق نوری برخاست و به قصد وزارت با او هم پیمان شد . رحیمی متهم است که برای رسیدن به کرسی وزارت - و نه حتی پیروزی کاندید مورد نظر ! - در انتخابات کردستان تقلب کرده است . تفاوت فاحش نتیجه انتخابات کردستان با نتیجه ی سراسری انتخابات دوم خرداد و انتخابات چهار سال قبل آن استان ، شائبه ی تقلب و تخلف رحیمی را تقویت می کند. رحیمی به همین مقدار بسنده نکرد و مشاور فرهنگی خود بهرام ولد بیگی را فرمان داد تا در چاپخانه ای به نزدیکی استانداری شب نامه هایی را علیه سید محمد خاتمی چاپ کند و مدیر روابط عمومی وقت ف. پ را برای توزیع آن به خدمت گرفت . این رفتار رحیمی بعدها منجر به شکایت محمد خاتمی از بهرام ولد بیگی شد اما بزرگواری خاتمی و پا درمیانی بزرگان ، فرصت محاکمه را از رحیمی گرفت . محاکمه ای که اگر به انجام می رسید شاید فرصت تکرار آن در عرصه ی ملی به این آسانی فراهم نمی شد .

مردم کردستان ، محمد رضا رحیمی را به دخالت داشتن در قتل های زنجیره ای داخلی و خارج کشور و همکاری در عملیات تروریستی علیه اپوزیسیون متهم می کنند. اتهاماتی که اشارات اخیر و متقابل احمدی نژاد و رحیمی در خصوص سابقه ی دیرین آشنایی به آن قوت می بخشد .
و اما ، همکاری با مافیای مواد مخدر ، ترانزیت و توزیع آن شاید مهلک ترین اتهامی باشد که محمد رضا رحیمی در استان کردستان با آن روبروست .یکی از منابع اطلاعاتی این نوشته ، که از ساکنان بومی کردستان است ، می گوید : ” اگر قرار باشد روزگاری مجال محاکمه ی رحیمی برای مردم استان کردستان فراهم شود ، هزاران خانواده ی کرد ، به خاطر اعتیاد خانمان سوز جوانان خود علیه او شهادت می دهند “. مقایسه ی آمار مصرف مواد مخدر قبل و بعد از دوران استانداری رحیمی و سخن مشهور او که ادعا کرده بود “ به جای اسلحه به دست کردها وافور داده است “می تواند مبانی دیگری برای این اتهام باشند . انجمن مردمی مبارزه با مواد مخدر استان کردستان ، معتقد است بنا بر آمارنیمه رسمی کردستان ، پیش از ورود رحیمی پاک ترین استان کشور از لحاظ مواد مخدر بوده است و علیرغم هم جواری با استان های کرمانشاه و همدان که همواره در صدر مصرف مواد مخدر قرار داشته اند ، استان کردستان در قبل و بعد از انقلاب رتبه ی آخر مصرف مواد مخدر در کشور بوده است . هم چنین تصادف مشکوک و منجر به فوت یکی از عوامل اصلی ترانزیت مواد مخدر در جاده قروه – کردستان ۶۰، سر نخ هایی است که می تواند منجر به نخ نما شدن ”پروژه ی جایگزینی “ رحیمی در استان کردستان شود .
محمد رضا رحیمی درروز دوم خرداد ۷۶ در بخش خبری استان کردستان ، بر پرده صدا و سیما ظاهر شد تا آخرین پرده نمایش تقلب را برای مردم کردستان کامل کند . رحیمی در آن روز با حمایت بی پرده و قاطع از ناطق نوری ، در پاسخ به کسانی که انتخابات دوم خرداد را روزنه امیدی برای رفتن رحیمی می دانستند ،نا امیدانه !اعلام کرد :” اگر کوههای آبیدر و شاهو جابجا شوند ، من جابجا نخواهم شد و نمی روم “. نا امیدی رحیمی بی سبب نبود . بهار اصلاحات فرا رسید و خزان دولت رحیمی در راه بود . شهریور ۷۶ در حالیکه تنها هفده روز از مراسم تنفیذ سید محمد خاتمی گذشته بوده ، عبدالله نوری در سفری سر زده به استان کردستان آمد و عبدالله رمضان زاده را با خود آورد تا از طنز روزگار ، در دامنه ی “کوه آبیدر ” حکم بر کناری رحیمی را به او ابلاغ کند . آن روز و آن حکم بذر کینه ای شد که سالیان بعد رحیمی به انتقام آن رمضان زاده را به دادگاه بکشاند . روزی که کردستان خبر می داد : رحیمی رفت …

چهارم : جدایی از کردها ، دوستی با کردان
برکناری رحیمی از استانداری کردستان ، تلخ ترین و شاید تنها شکست سیاسی او در حفظ و نگهداری قدرت باشد . رحیمی مشاور محمد یزدی رئیس قوه قضائیه و عضو شورای نگهبان شد تا به تهران باز گردد . اتهامات رحیمی در مرکز از قوه قضائیه آغاز می شود . رفت و آمد های محمد رضا رحیمی به یکی از مراکز تحت نظارت محمد یزدی و فرزندش و وساطت های اوبرای محکومین و متهمین و هم چنین کاندیداهای رد صلاحیت شده در شورای نگهبان ، از حجم اتهام های فراوان و سنگینی حکایت می کند که روزگاری محمد رضا رحیمی باید پاسخگوی آن باشد .

محمد رضا رحیمی در مرکز ، به قوه قضائیه بسنده نکرد و هم زمان به مشاورت و مجاورت و مجالست عبدالله جاسبی در دانشگاه آزاد رفت ، تا در آنجا نیز خیلی از اتهامات را بر دوش بگیرد . رحیمی متهم است که در سال ۱۳۷۸ در دانشگاه آزاد خود را دکترای حقوق نامیدو پس از آنکه به سمت مشاور عالی جاسبی قناعت نکرد ! به ریاست دانشکده حقوق دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز درآمد تا عوضعلی کردان با مدرک فوق دیپلم استاد دانشگاه شود ، و حلقه ی یاران مشهور دیپلم و فوق دیپلم خود را به مشاوری دکتر جاسبی ! قائم مقامی دانشگاه آزاد ، استادی دانشگاه آزاد و… برساند . رحیمی دوباره متهم است که در دانشگاه آزاد که خود مدارک دکترا و فوق لیسانس ارائه می داد از کسانی بهره گرفت که حتی یک واحد دانشگاهی عالی هم نگذرانده بودند . دانشگاهی که گویا خود رحیمی مدرک کارشناسی ارشدش را از آنجا گرفته است . مدرکی که در سال ۷۹ و یک سال پس از مدرک دکترای او صادر شده است ! مدرکی که جعل آن ، حداقل اتهام رحیمی است که اگر مانند کردان شانس بیاورد می تواند پوششی برای سایر اتهامات او باشد.
محمد رضا رحیمی از طرف دوستان و معتمدان خود نیز متهم است . او متهم است با استفاده از امکانات وزارت اطلاعات ، مرکزی را تحت عنوان انستیتوی کُرد در تهران راه اندازی کرده است ، تا در پوشش فرهنگی ، ضمن دخالت در امور داخلی عراق و ترکیه ، مرکزی برای مبادلات تجاری و مرزی با آن کشور ها باشد ، تا جایی که قوه قضائیه دست اندر کاران آن را به اتهام مبادلات غیر قانونی و اخذ رشوه از مقامات عراقی ! تحت پیگرد نا فرجام قرار دهند و وزارت امور خارجه عراق در نامه مشهورش به ایران ، به صراحت از آن به عنوان یکی از نمونه های دخالت ایران در امور داخلی آن کشور کند . جستجو در عناوین همکاران این مرکز باز هم، به عواملین تقلب در انتخابات ۷۶ بر می گردد ، که هم اکنون با پوشش فرهنگی و روزنامه نگاریو تجاری و بازرگانی به فعالیت خود ادامه می دهند .
در سال ۸۲ ، محمد رضا رحیمی ، مزد وساطت های خود برای نمایندگان مجلس و شورای نگهبان را گرفت و به حکم مجلس هفتم ، به دیوان محاسبات رفت . اطلاعات اغراق آمیز و دو ر از ذهن و جهت دار رحیمی در دیوان محاسبات اتهامی است که می تواند رحیمی را به “اخلال در امور اقتصادی” کشور متهم کند چنانچه وزیر وقت اقتصاد وقت را شاکی کرد و احمدی نژاد را فریب داد . اعلام لیست ۱۱۹ نفره اخلاگران اقتصادی ، ارائه اطلاعات جهت دار و نادرست در خصوص مدیرعامل و هیات مدیره بیمه ایران و ادعای گرفتن رشوه در ماجرای قرارداد شرکت کرسنت نمونه هایی از اعمال رحیمی است که مبانی این اتهام اند . اعمالی که “ایمان “ رحیمی را به احمدی نژاد اثبات کرد و توانایی او را هم در “خبر سازی های ” مطلوب احمدی نژاد نشان داد .
رحیمی در دیوان محاسبات اتهام دیگری هم دارد . رئیس دیوان محاسبات در حالی که کارمند خود را به خاطر چند برگه ی کاغذ ، تنبیه کرده بود ، در معاملات و مبادلات مشکوک مالی دخالت کرده است تا جایی که حسین شریعتمداری هم صدایش بلند شود و هشدار دهد. انجام مذاکرات رحیمی و کردان با یکی از شرکت های طرف قرارداد با وزارت نفت در وزارت کشور که اتفاقاَ !رحیمی بر آن دست گذاشته بود ، تاسیس شرکت هایی با پوشش بازرگانی و عمرانی در تهران به همکاری همان حلقه ی مشهور و استفاده از آنها در جهت وساطت و رایزنی با مدیران اجرایی و شرکت های خارجی اتهام دیگری است که متوجه ریاست سابق دیوان محاسبات کشور است . حجم کلان ارقام این معاملات و مبادلات صدای کسان دیگری را هم درآورد تا جایی که میر حسین موسوی در یکی از مناظرات مشهور خود – البته بدون ذکر نام – از آن گلایه کرد۸۴ و این گونه اقدامات را یکی از انگیزه های خود برای شرکت در انتخابات دانست .
در سال ۱۳۸۷ پور محمدی وزیر وقت کشور ، نشان داد که نمی خواهد ”همه ی“ خواسته های احمدی نژاد را در وزارت کشور تامین کند .در حالی که پرونده انتخابات مجلس هشتم بسته نشده بود ،احمدی نژاد به دنبال گزینه برای وزیری می گشت که سابقه ی ” خیانت به کاندیدای انتخابات۸۷ ” را نداشته باشد ! یک جستجوی ساده و یک “سخنرانی مشهور “، کافی بود تا محمد رضا رحیمی را کاندیدای وزارت کشور کند و با تعجیل حکم سرپرستی او را صادر کند، تا مجری دور دوم انتخابات مجلس و انتخابات دور دهم ریاست جمهوری باشد . گزارش پور محمدی به رهبری و مخالفت رهبری با این حکم۹۰ رحیمی را از رسیدن به وزارت کشور بازداشت و به معاونت پارلمانی کشاند تا همچنان واسط نافذ و موثری در رایزنی با نمایندگان مجلس باشد و در عوض رحیمی ، ” بدیل و یار دبستانی خود ، عوض علی کردان ” را به احمدی نژاد معرفی کرد تا چیزی “عوض” نشود و نگرانی های او بابت برگزاری مطمئن انتخابات دهم بر طرف شود . محمد رضا رحیمی در کسوت معاونت پارلمانی هم بی کار ننشست و به ” رایزنی به سبک رحیمی ” پرداخت تا اتهام پرداخت رشوه به نمایندگان را نیز به فهرست اتهامات خود اضافه کند .
سکوت محمد رضا رحیمی و عوض علی کردان در ایام منتهی به انتخابات و غیبت آنها حکایت آرامش قبل از طوفان بود . این دو ” هم دانشجویی ” به یاری دانشجو در وزارت کشور رفتند تا در سایه “محصولی “ ، محصول انتخابات را بچینند . رفتند تا تریلوژی تقلب را کامل کنند و از تجربه ی های خود در تقلب نهایت استفاده را ببرند و دامن خود را به اتهام “خیانت به رای مردم” آلوده سازند . اتهامی که بر خلاف اتهام های ریز و درشت قبلی ، به محاکمه در دادگاه افکار عمومی کشید و سرانجام به تاریخ ایران زمین حکم آن را نوشته خواهد شد .

پنجم : ماکیاولی مُرد . زنده باد ماکیاولیسم !
در زبان گفتمان سیاسی ، واژه ای بدنام تر از “ ماکیاولیسم” نیست . فرانسویان واضعان این واژه بودند و به تدریج این اصطلاح در زبان سیاسی ، معنای فریبکاری و نیرنگ بازی و پای بند نبودن به هیچ اصل اخلاقی در زندگی سیاسی را به خود گرفت .بنیاد این برداشت رهنمودهایی است که “ماکیاوللی” در کتاب “شهریار” به کسانی می دهد که جویای قدرتند . ماکیاوللی نیرنگ بازی و فریب را در بازی قدرت اصلی ضروری و ناگزیر می دید . بسیاری نیز برداشت و دانش شان درباره ی ماکیاوللی و اندیشه های او بیش از این نیست ، اما از دیدگاه سیاست شناسان مدرن ، ماکیاوللی نخستین کاونده ی ماهیت قدرت و پیشرو اندیشه ی علمی در این زمینه است . اگرچه دامن نیکولو ماکیاوللی از بسیاری از بدفهمی ها ی رایج پاک است ، اما او نخستین کسی بود که علم سیاست را بر مبنای “پژوهش در رفتار بشری ” بنیاد کرد ، نه “پیشداوری های اخلاقی“. ماکیاوللی در تبیین فلسفه ی خود ، از دو واژه ی “هنر” و “بخت” بسیار بهره می گیرد و آنان را در عالم سیاست ، بسیار مهم می داند . بی خود نیست که انگلیسی های حادثه را بزرگترین دشمن سیاستمداران می دانند و هیتلر همیشه نسخه ای از “شهریار” را بر بالین داشته است .
انقلاب اسلامی ایران حادثه ای غیر قابل انکار است و محمد رضا رحیمی ، پله ها نخستین نردبان قدرت را ، به مدد فضا ی انقلابی کشور بالا رفت . در استانی که برخوردای از مذهب تشیع ، امتیازی بالقوه است و در زمانی که مرحوم صادق خلخالی ، زبان اسلحه و آئین اعدام را بر فضای غرب کشور حاکم ساخت ، برخورداری از جایگاه دادستانی سکوی محکمی برای کسب قدرت بود . رحیمی پله ی دوم قدرت را با تکیه بر تفاوت های مذهبی در شهرستان قروه به دست آورد . تفاوت های مذهبی تشیع و تسنن ، و بر جسته سازی آن تا حد یک تقابل مذهبی ، آن هم در شهرستانی که اکثریت آن را اهل تشیع تشکیل می دادند ، نشان گر “بخت” و ” هنر ” رحیمی به عنوان یک شهروند شیعی است . به مدد همین بخت و هنر ، رحیمی به مجلس راه یافت تا مجالی برای “هنرمندی” خود پیدا کند . خوش خدمتی های پنهان و آشکار رحیمی به اربابان قدرت و بخت “مرز شناسی و مرکز نشینی“ جولانگاه خوبی برای رحیمی شد .
قدرت سیاسی – و نه اقتدار سیاسی – آرمان محمد رضا رحیمی است به همین علت ، رحیمی همواره مانند ”سریش “به قدرت چسبیده . از خوش اقبالی رحیمی که بگذریم ، ” دست بوسی و مجیزه گویی ” موثر ترین هنرهای رحیمی در رسیدن به آرمانش بودند . رحیمی با دست بوسی هاشمی رفسنجانی و پیامبر خواندن محمود احمدی نژاد به بارگاه هر دو رئیش جمهور راه یافت . رحیمی در سال ۱۳۸۴ با تمام توان از رفسنجانی که شانس اول ریاست جمهوری به حساب می رفت حمایت کرد و یکسال بعد رقیب سیاسی او احمدی نژاد را به جایگاه پیامبران برد . استاندار کردستان ، آن گاه که هاشمی رفسنجانی در آسمان قدرت بود ، با تراکتور به استقبال هاشمی رفت ، اما در سال پایانی ریاست جمهوری ، فرمانش را برای بی طرفی و تقلب نکردن در انتخابات ندیده گرفت و در سال ۷۵و ۷۶ هر آنچه در توان داشت از آبرو و جان و مال در اختیار ناطق نوری قرار داد ، که آن زمان شانس اول ریاست جمهوری بود و هم اکنون به کابین کسی در آمده است که ناطق نوری حاضر نیست در مراسم تحلیف و تنفیذ او شرکت کند و او ناطق نوری را به فساد متهم می کند .
“هنر “محمد رضا رحیمی در دستیابی و نگهداری قدرت ، در کنار ”شانس “ هایی که به او روی آورده است ، همان دو واژه مشهوری هستند که ماکیاولی بیان کرده است . و نیم نگاهی به زندگی سیاسی محمد رضا رحیمی نشان می دهد که محمد رضا رحیمی همیشه به قدرت وفادار بوده است و به حق فرزند زمان خویشتن است .
باری ، به زعم نگارنده -که همه چیز را فلسفی- منطقی می بیند - ، آنچه دشمنان و دوستان ، مخالفان و موافقان رحیمی را شکل می دهد ، مشی ماکیاولیستی اوست که در یک پیشداوری اخلاقی همواره مردود است اما، با پژوهشی در رفتار بشری ، روایتگر آن است که ” جهان همیشه پر از آدمیانی بوده است با شهوت های یکسان ”.
Balatarin Donbaleh Cloob Oyax Delicious Stumbleupon Friendfeed Twitter Facebook Addthis to other

اعتصاب موشها و گربه های بازار - کاری از آریا

0 نظرات
Balatarin Donbaleh Cloob Oyax Delicious Stumbleupon Friendfeed Twitter Facebook Addthis to other

کارتون - خامنه ای ، مصباح یزدی و ادعای خدایی !

0 نظرات
Balatarin Donbaleh Cloob Oyax Delicious Stumbleupon Friendfeed Twitter Facebook Addthis to other

تعریف پرتفوی چیست ؟

0 نظرات


پرتفوي : به مجموع دارائيهاي يك فرد يا يك سازمان گفته میشود . اين اصطلاح بيشتر در مورد دارائيهاي مالي ( از جمله پول ) بكار مي‌رود مانند مجموعه سهام يك شركت .




Balatarin Donbaleh Cloob Oyax Delicious Stumbleupon Friendfeed Twitter Facebook Addthis to other

روش محاسبه قیمت طلا از بازارهای جهانی

0 نظرات
برای محاسبه قیمت طلا در ایران از انس (اونس) جهانی از فرمولهای زیر استفاده نمایید:

1- یک انس طلا = 31.103431 گرم باعیار (999.9) که عیار (24) هم خوانده می شود.

2- یک مثقال طلا = 4.608 گرم میباشد.

3- مظنه طلا درایران (که برسرزبان ها میباشد) یعنی قیمت 4.608 گرم طلای 17 عیار یا (705)

4- سكه تمام بهار آزادي (قدیمی و طرح امام ) عيار (21.6) مي باشد يا همان عيار (900) كه عيار 22 هم خوانده ميشود وزن هر سكه (8.133) گرم مي باشد.

5- سكه نيم بهار آزادي (وزن 4.0665 گرم عيار 900 )

6- سكه ربع بهارآزادي (وزن 2.03225 عيار900 )


فرمول 1

بدست آوردن مظنه طلای ایران از طریق انس جهانی :

قیمت یک انس طلا * قیمت یک دلار /9.5742 = مظنه طلای ایران (قیمت 4.608 گرم طلای 17 عیار یا (705)

مثال : قیمت یک انس طلا 614.2دلار - قیمت یک دلار 915 تومان مظنه چقدر میشود ؟

614.2 دلار*915 تومان /9.5742=58698 تومان ( مظنه ایران ) عیار 17یا 705.


فرمول 2

بدست آوردن قیمت سکه تمام از طریق اونس جهانی

قیمت یک انس طلا * قیمت یک دلار / 4.24927= قیمت یک عدد سکه تمام.

مثال: 614.2 دلار * 915 تومان /4.24927=132256 تومان ( قیمت یک عدد سکه تمام بهار آزادی )


فرمول 3

برای بدست آوردن یک مثقال (4.608 گرم ) طلای 18 (750) عیار از اونس جهانی.

قیمت یک اونس طلا * قیمت یک دلار /8.999=قیمت یک مثقال (4.608 گرم ) طلای 18(750) عیار.

مثال : 642 دلار*915 تومان /8.999=65277 تومان قیمت یک مثقال (4.608 گرم ) طلای 18 (750)عیار از اونس جهانی.


فرمول 4

قیمت یک مثقال (4.608 گرم ) طلای 18 (750) عیارکه درفرمول 3 بدست آورده ایم را تقسیم بر 4.608 کنیم = قیمت یک گرم طلای 18 (750) عیار.

مثال: 65277/4.608 = 14166 تومان قیمت یک گرم طلای 18 (750) عیار.


فرمول 5

دوستان دقت کنید شما وقتی که به بازار طلا زنگ میزنید تا قیمت بگیرید قیمت مظنه را به شما می گویند یعنی قیمت (4.608گرم) طلای17 ( 705 ) عیار را . حال اگر شما بخواهید قیمت یک گرم طلا با هر عیاری را بدست آورید از روی مظنه گرفته شده بدین طریق عمل نمایید.

مظنه 17 ( 705 )/ 4.608 / 705 * ( هر عیاری ) = قیمت یک گرم طلا با هر عیاری.

مثال: قیمت یک گرم طلا با عیار 925 از روی مظنه 61355 تومان چقدر میشود؟

61355 تومان / 4.608 / 705 * 925 = 17470 تومان قیمت یک گرم طلا با عیار 925 از روی مظنه ایران.


فرمول بسیارمهم 6

هنگام خرید اول از همه خودتان با فرمول شماره 1 مظنه را از انس (اونس) جهانی حساب کنید بعدمظنه ایران را از چند مغازه در بازار بپرسید و با قیمت مظنه خود مقایسه کنید و اختلاف تشخیص دهید و بعد مبادرت به خرید نمایید.

مبلغ پولتان / مظنه روز * 4.608 * 705 / عیار ( شمش طلا یا طلای آب شده ) = مقدار( وزن ) طلای خرید شده با پول موجود و عیار مشخص ( شمش طلا یا آب شده ).

مثال: 7000000 تومان پول داریم ( برای خرید ) مظنه روز 61000 تومان مغازه دار برای فروش طلای آب شده با عیار 935 دارد با مبلغ فوق چند گرم طلای آب شده باعیار (935) روی مظنه 61000 تومان باید به ما بدهد.

7000000 تومان / 61000 تومان * 4.608 * 705 / 935 = 398.700 گرم طلای آبشده با عیار 935 باید بگیرید.


فرمول بسیارمهم 7

هنگام فروش هم اول از همه خودتان با فرمول شماره 1 مظنه را از انس ( اونس ) جهانی حساب کنید بعد مظنه ایران را از چند مغازه در بازار بپرسید و با قیمت مظنه خود مقایسه کنید و اختلاف را تشخیص دهید و بعد مبادرت به فروش نمایید.

مقدار ( وزن ) طلایتان * مظنه روز / 4.608 / 705 * عیار ( شمش یا آب شده ) = مبلغ ( پول ) طلای شما که موقع فروش باید بگیرید.

مثال: 398.7 گرم طلای آبشده باعیار ( 935 ) داریم مظنه روز هم 65000 تومان موقع فروش چقدر پول از مغازه دار بگیریم.

398.700 گرم * 65000 تومان / 4.608 / 705 * 935 = 7458811 تومان ازفروشنده و فروشگاه باید بگیرید.
Balatarin Donbaleh Cloob Oyax Delicious Stumbleupon Friendfeed Twitter Facebook Addthis to other

کارتون - خامنه ای و ساندیس خورانش !

0 نظرات


Balatarin Donbaleh Cloob Oyax Delicious Stumbleupon Friendfeed Twitter Facebook Addthis to other

خامنه ای و احمدی نژاد در گل گیر میشوند !

0 نظرات

Balatarin Donbaleh Cloob Oyax Delicious Stumbleupon Friendfeed Twitter Facebook Addthis to other

معرفی زنان و دختران نام آور ایران باستان

0 نظرات




ماندانا

ماندان یا ماندانا در لغت به معنی شاه بوی عنبر سیاه، دختر آژی دهاک آخرین پادشاه ماد که همسر کمبوجیه پدر کوروش شد و از این وصلت کوروش متولد گردید و در تربیت و نیز انتقال قدرت به کوروش سهم بسیار موثری داشت.ماندان اولین مدرسه جمعی که در آن برگزیدگانی از پسران بودند بنیان مینهد که خود شخصا به دانش آموزان این مدرسه درس حقوق وقانون را می آموخت و به کوروش می آموخت که باید پایه و اساس ظلم و بیدادی را ویران نماید و در هر حال یار و همیار زیردستان باشد. در این مدرسه فنون سوارکاری و تیراندازی و نبرد نیز آموزش داده میشد.

شیــــرین

شاهزاده ارمنی و برادر زاده و جانشین مهین بانو فرمانروای ارمنستان و زنی خردمند که همسر وفادار خسروپرویز بود.در آن زمان ارمنستان یكی از شهرهای كوچك ایران و شاه ارمنستان زیر نظر شاهنشاه ایران بود.خسروپرویز و شیرین حماسه ای از خود ساختند كه همیشه در تاریخ ماندگار ماند. شیرین از خسرو چهار فرزند به نام های نستور، شهریار، فرود و مردانشه بدنیا آورد كه هر چهار فرزند وی در زندان كشته شدند.

داستان عشق او و خسرو پرویز و دلدادگی او و فرهاد در ادبیات ایران مشهور است. پس از این كه خسرو پرویز بدست دست افسری جوان به نام مهرهرمز (که پدرش مرزبان نیم روز «بابل و عراق» بوده و دو سال پیش از این واقعه، به دست خسروپرویز مجازات شده بود) کشته میشود، به پسرش شیرویه نداد و به او گفت كه من به عنوان ملكه ایران باید بهترین مراسم سوگواری را برای پدرت خسرو پرویز بجا آورم در حالی كه زیباترین لباس و آرایش را داشت با متانت به همراه موبدان و بزرگان به تشیع جنازه خسرو پرویز پرداخت. پس از انجام مراسم از حاضران خواست كه او را برای آخرین وداع با جنازه همسرش تنها بگذارند در آن هنگام با خنجری در كنار جسد همسرش، خود را كشت.

دغدویـــه


دغدویه یا دوغدو مادر زرتشت است که اصلا از شهر ری بوده است. وی در آنجا با کوی ها و کرپن ها که مردم را گمراه می کردند و از آنها مرتب فدیه و قربانی می خواستند و دین را وسیله ای برای رسیدن به امیال و خواستهای ناروای خود کرده بودند به مبارزه پرداخت. پدر و مادرش چون جان او را در خطر دیدند او را نزد یکی از نزدیکان خود به آذربایجان فرستادند او در آنجا با پوروشسب ازدواج کرد و ثمره این پیوند همایون، زرتشت پیامبر بزرگ ایرانیان است.


کاساندان - کاساندانه

کاساندان تنها همسر کوروش بزرگ، شهبانوی ایران (ملکه جهان) دختر فرناسپه از شاهدختان و دختر فرناسپه هخامنشی از دودمانی بود که از نجبای پارس محسوب می شدند و پدر واجدادش در چند نسل شاه پارسیان بودند. کاساندان ملکه ۲۸ کشور آسیائی بوده و همواره در کنار همسرش کوروش بزرگ پادشاهی میکرده و پس از او نخستین فرد قدرتمند و سیاستمدار دربار هخامنشیان بشمار می آمده است. او ۵ فرزند با نام های کمبوجیه، بردیا، آتوسا، رکسانه و ارتیستونه داشت. هر یك از فرزندان کاساندان و كوروش بزرگ به نحوی در تاریخ هخامنشیان دارای نقش تعیین كننده بوده اند و از نشانه ها چنین بر می اید كه آنها از تربیتی خاص برخوردار بودند.
به نقل از هرودوت: کاساندان در ۶ نوامبر ۵۳۹ پیش از میلاد فوت کرد و هنگام مرگ وی در بابل ۶ روز همه به سوگواری همگانی فراخوان شدند. کاساندان قبل از کورش درگذشت و بعد از او کورش در اندوهی فراوان ماند و برای همیشه و به احترام همسرش تنهایی را برگزید. مقبره شهبانو کاساندانه در پاسارگاد، در کنار آرامگاه کوروش بزرگ میباشد.


آتوســا


آتوسا در لغت به معنای خوش اندام است. همچنین به معنای قدرت و توانمندی نیز میباشد. آتوسـا (۵۵۰ تا ۴۷۵ پیش از میلاد مسیح) شهبانوهای ایران یكی از برجستهترین زنان در تاریخ ایران قدیم است. وی دختر کورش کبیر و کاساندان، خواهر کمبوجیه، و همسر دو پادشاه هخامنشی، کمبوجیه و داریوش یکم، و مادر خشایار شاه بود. آتوسـا بانویی زیبا بود وهم شاعر و هم ادیب بود و به نوجوانان پارسی درس ادبیات پارسی میداد. به خاطر خرد و اندیشه نیکویش داریوش با ایشان در مسائل مملکتی و سرنوشت ساز مشورت میکرد و نیز به ایشان اعتماد کامل داشت. اگر داریوش به منطقه ای لشگر میکشید شورای سلطنت برای اداره امور کشور تشکیل میشد و رئیس و مافوق همه در راس شورای سلطنت شهربانو آتوسا بود. هرودوت در مورد زندگی سیاسی وی میگوید: آتوسا از قدرت فوقالعادهای برخوردار بود و علاقمند بود که در میدان کارزار نیز شوهرش را همراهی کند. وی همواره یاور فکری داریوش بزرگ بوده و چندین نبرد بزرگ را شخصا فرماندهی کرده و یا با نقشه های جنگی او انجام گرفته است. از زمان مرگ او هیچ اطلاعی در دست نیست. تنها میدانیم تا زمانی که خشایار از جنگ یونان بر میگردد زنده بودهاست. احتمالا آرامگاه او در کنار آرامگاه داریوش کبیر در نقش رستم میباشد. گفته میشود که «هما» در اساطیر ایران، بر مبنای یادمانهایی از «آتوسا شهبانوی پارسی» و رویدادهای دوران داریوش و خشایارشاه، همسر و پسرش شکل گرفته باشد. «هما» در افسانه های مردمی مرغ فرخنده ایست كه گاه از آن با نام «مرغ سعادت» نیز یاد می شود و در این باورها همان مرغی است كه اگر سایه او بر كسی افتد او را سعادتمند و اگر بر تارك كسی نشیند او را به شهریاری رساند و شاید واژه «همایون و همایونی» با این نام پیوند دارد. آتوسا زن کورد ایرانی موجود در موزه زینت الملوک شیراز آتوسا موجود در موزه خانه سنندج





یوتاب


یوتاب در لغت به معنی درخشنده و بیمانند است. از یوتاب به عنوان یکی از سردارن زن ایرانی نام برده اند. .یوتاب خواهر آریوبرزن سردار نامدار ارتش شاهنشاهی داریوش سوم بوده است وی در نبرد با اسکندر گجستک همراه آریو برزن فرماندهی بخشی از ارتش را بر عهده داشته است . او در کوههای بختیاری راه را بر اسکندر بست ولی یک ایرانی خائن راه را به اسکندر نشان داد و او از مسیر دیگری به ایران هجوم آورد.
از یوتاب به عنوان شاه آتروپاتان ( آذربایجان ) در سالهای 20 قبل از میلاد تا 20 پس از میلاد نیز یاد شده است. آریو برزن و یوتاب در راه وطن کشته شدند و نامی جاویدان از خود بر جای گذاشتند.


آرتمیـــــس

نخستین و تنها بانوی دریاسالار جهان





آرتمیـس یا آرتمیـز در لغت به معنی راست گفتار بزرگ است. تاریخ نویسان یونان او را در زیبایی و برجستگی و متانت سرآمد همه زنان آن روزگار نامیده اند.
آرتمیس نخستین بانویی بود که در حدود ۲۴۸۰ سال پیش فرمان دریاسالاری خود را از سوی خشایارشا هخامنشی دریافت کرد.
در سال ۴۸۴ پیش از میلاد فرمان بسیج دریایی برای شرکت در جنگ با یونانیان توسط خشایارشا هخامنشی صادر شد. آرتمیس فرماندار سرزمین کاربه با پنج فروند کشتی جنگی که خود فرماندهی آنها را در دست داشت به نیروی دریایی ایران پیوست. در این نبرد ایران موفق به تصرف آتن شد. در این نبرد نیروی زمینی ایران از ۸۰۰ هزار پیاده و ۸۰ هزار سواره تشکیل شده بود. نیروی دریایی ایران دارای ۱۲۰۰ کشتی جنگی و ۳۰۰ کشتی ترابری بود.
آرتمیس در سال ۴۸۰ پیش از میلاد در جنگ سالامیس که بین نیروی دریایی ایران و یونان در گرفت شرکت داشت و دلاوریهای بسیاری از خود نشان داد.. او همیشه مورد ستایش دوست و حتی دشمن قرار داشت. اودر نبرد سالامیس در دشوارترین شرایط جنگ با دلیری و بی باکی کم مانندی توانست بخشی ازنیروی دریایی ایران را از خطر نابودی نجات دهد. به همین دلیل بود که او به افتخار دریافت فرمان دریا سالاری از سوی خشایارشا رسید. او به خشایار شاه پیشنهاد ازدواج داد که به دلایلی این ازدواج صورت نگرفت.


گردآفـــرید




گردآفرید یا گُردآفرین یكی از پهلوانان سرزمین ایران که تاریخ از او به عنوان دختر كژدهم یاد میــكند. در داستان رستم و سهراب گردآفرید با لباسی مردانه با سهراب رزم کرد و به دست او گرفتار شد ولی توانست خود را با تدبیر از دست سهراب برهاند. فردوسی بزرگ از او به عـــنوان زنی جنگو و دلاور سرزمین پاكان یاد میكند.

در شاهنامهٔ فردوسی نیز چنین آمدهاست:
زنی بود بر سان گرد سوار همیشه به جنگ اندرون نامدار


سیندخــت - رودابــه - تهمینــه



سیندخت:
همسر خردمند مهرآب کابلی و مادر رودابه و مادربزرگ رستم که در همسری زال و رودابه و جلب موافقت مهرآب پدر رودابه به این وصلت نقش مهمی داشت و نیز در موقع تولد رستم از مادر، سیندخت یار و مددکار دخترش رودابه بود. کوتاه سخن اینکه سیندخت یکی از خردمندترین چهره های شاهنامه است.

رودابه:

دختر مهرآب کابلی و همسر زال و مادر رستم که به روایت شاهنامه دلباختگی زال به او یکی از زیباترین صحنه های شاهنامه است. رودابه در موقع تولد رستم اولین سزارین را انجام داد.
بنابراین، چنین زایمان ها را باید "رستمی" گفت نه سزارین. زیرا سزار قرن ها پس از تولد رستم به دنیا آمده است.

تهمینه:

دختر زیباروی پادشاه سمنگان که شبی همسر رستم بود. ثمره آن تولد سهراب است که داستان زندگی و مرگ دردناکش به دست پدر در شاهنامه فردوسی به تفصیل آمده است.
تهمینه برای آنکه تمام وقت خود را صرف پرورش سهراب کند، با وجود جوانی و زیبایی ازدواج نکرد.


بانو گُشنــسب و زربانوی دلیــــر




بانو گشسب (مخفف گشنسپ) به معنی «بانوی دارنده اسب نر» است که در جنگاوری هیچ کس یارای مقاومت با او را نداشت.

بانو گُشنــسب دختر رستم و همسر «گیو» که نام وی در برزو نامه و بهمن نامه بسیار آمده است. یکی از مشهور ترین حکایت های او نبرد سگانه فرامرز، رستم و بانو گشنسب است که در هنگام کشتی پهلوانان را به خاک می افکند، دلیری این بانوی ایرانی مشهور است. او منظومه ای نیز بنام خود دارد که هم اکنون نسخه ای از آن در کتابخانه ملی پارسی و در کتابخانه ملی بریتانیا موجود است.

شهین سراج، پژوهشگر ادب و تاریخ:
اگر بخواهیم ارزش پهلوانی دختر رستم را باز بکنیم ارزش حماسی و نقش حماسی این دختر از جایی
شروع میشود که بهمن اسفندیار به کینهتوزی خون اسفندیار به سیستان حمله میکند و زال را در قفس میاندازد و با فرامرز، پسر رستم جنگ میکند و عاقبت او را بر دار میزند.
تنها کسی که در خاندان رستم در برابر بهمن حقیقتاً یک مقامت نظامی نشان میدهد و از آن باورهای رستم دفاع میکند به نظر من بانو گشنسب است. او است که این نبرد را ادامه میدهد و مانند پدرش که همیشه حامی پادشاهان ایران بوده ولی هیچوقت سر فرود نیاورد.

زربانو سردار جنگجوی ایرانی و دختر رستم و خواهر بانو گشنسب. او در سوارکاری زبده بوده است و در نبردها دلاوریهای بسیار از خود نشان داده است. تاریخ نام او را جنگجویی که آزاد کننده زال، آذربرزین و تخوار از زندان بوده است ثبت کرد.


آذرناهیــــد




ملكه ملكه های امپراتوری ایران در زمان شاهنـــــــشاهی شاپور یكم بنیانگزار ساسله ساسانی. نام این ملكه بزرگ و اقتدارات دولتی او در قلمرو ایــــران در كتیبه های كعبه زرتشت در استان فارس بارها امده است و او را ستایـش كرده است.


هلاله - همای چهر آزاد



پادشاه زن ایرانی كه به گفته كتاب دینی و تاریخی (391 یشتا 274+1 یشتا 2) در زمان كیانیان بر اریكه شاهنشاهی ایران نشست .
از او به عنوان هفتـــمین پادشاه كیانی یاد شده است كه نامش را "همای چهر آزاد" و "همای وهمون" نیز گفته اند. او مادر داراب بود و پس از "وهومن سپندداتان" بر تخت شاهنشاهی ایران نشست. وی با زیبایی تمام سی سال پادشاه ایران بود.

نوشتارها زیادی درباره رفتار و کردار او یادشده که او در مدت سی سال پادشاهیش هرگز خطائی نکرده و مردمان در زمان او همواره در آسایش و سلامت زندگی میکرده اند.


آریاتــس




یكی از سرداران مبارز و دلیر هخامنشیان در سالهای پیش از میلاد. مورخــین یونانی در چندین جا نامی از وی به میان اورده اند.


پریــــن




بانوی دانشمند ایرانی.

او دختر کی قباد بود كه در سال 924 قبل از مــیلاد هزاران برگ از نسخه های اوستا را به زبان پهلوی برای ایندگان از گوشه و كنار ممالك اریایی گرداوری نمود و یكبار كامل ان را نوشت و نامش در تاریخ ایران زمین برای همیشه تبت گردیده است.


آرتادخـــت




وزیر خزانه داری و امور مالی دولت ایران در زمان شاهنشاهی اردوان چهارم اشكانی. به گفته كتاب اشكانیان اثر دیاكونوف روســــی خاور شناس بزرگ او مالیات ها را سامان بخشید و در اداره امور مالی كوچكتـــــرین خطایی مرتكب نشد و اقتصاد امپراتوری پارتیان را رونق بخشید.
چنانچه برآمده است٬ از کارهای بزرگ او در گردآوری دارایی کشور٬ یکی جلوگیری از هزینه های بیهوده
به ویژه درباریان و دیگری گرفتن باج و خراج از درآمد توانگران بوده است.


فــرخ رو


نام او به عنوان نخستین بانوی وزیر در تاریـــــخ ایران ثبت شده است. وی از طبقه عام كشوری به مقام وزیری امپراتوری ایران رسید.


فرانّـــک



همسر آبتین و مادر فریدون که در رهاندن و زنده ماندن فریدون از دست دژخیمان ضحاک رنجها برد و در به قدرت رسیدنش نقش اساسی داشت.


پــوراندخت و آزرمیــدخت




پوراندخت شاهنشاه ایران در زمان ساسانی بود و زنی بود كه بر بیش از 10 كشور آسیایی پادشاهی میكرد. او پس از اردشیر شیرویه به عنوان بیست و پنجمین پادشاه ساسانی بر اریكه شاهنشاهی ایران نشست و فرامانروایی نمود.
پوران خسرو منظور پوراندخت دختر خسرو پرویز است که زنی با کفایت و خردمند بود ولی متأسفانه به علت وضع آشفته و نابسامان آن دوران و جنگهای طولانی ایران و روم در زمان خسرو پرویز و نفوذ دین مزدک و نارضایی مردم از وضع موجود و در یکی از دشوارترین شرایط تاریخی ایران حکومت کشور را چند ماهی در اختیار داشت و پس از مرگ او حکومت به آزرم دخت رسید.






ملکه آزرمی دخت، آزرم، آزرمی، (۶۳۰م یا ۶۳۱م) (به معنی دختر پیر نشدنی) شاهنشاه زن ایرانی و سی و دومین شاهنشاه ساسانی، دختر خسروپرویز پسر هرمز پسر انوشیروان ملقبهٔ به عادله كه پس از خواهر خویش پوراندخت لشكریان او را در تیسفون بپادشاهی برداشتند. فرمانرواى خراسان، سپهبد فرخهرمز که یکى از مدعیان جدى سلطنت بود، ملکه را به همسرى خواست. در حالی که آزرمىدخت علناً وعدهى ازدواج به او داد، در نهان تدارک قتلش را دید (بنا به فرهنگ معین چون "آزرمیدخت نمیتوانست علنا مخالفت کند"). رستم، پسر فرخهرمزد، به خونخواهى پدرش لشکر به پایتخت کشید و پس از سرنگونی آزرمىدخت، ملکهٔ ساسانی را نابینا کرد. آزرمی دخت چهار ماه پادشاهی کرد. از کیفیت وفات این ملکه اطلاعی در دست نیست.


پاره ای از اشعار حکیم فردوسی در باره ی پوران دخت و آزرم دخت:

یکی دختری بود پوران بنام     چو زن شاه شد کارها گشت خام
بزرگان برو گوهر افشاندند       بران تخت شاهیش بنشاندند
چنین گفت پس دخت پوران که من     نخواهم پراگندن انجمن
کسی راکه درویش باشد ز گنج     توانگر کنم تانماند به رنج
مبادا ز گیتی کسی مستمند     که از درد او بر من آید گزند
ز کشور کنم دور بدخواه را     بر آیین شاهان کنم گاه را


یکی دخت دیگر بد آزرم نام     ز تاج بزرگان رسیده به کام
بیامد به تخت کیان برنشست     گرفت این جهان جهان رابه دست
نخستین چنین گفت کای بخردان     جهان گشته و کار کرده ردان
همه کار بر داد و آیین کنیم       کزین پس همه خشت بالین کنیم
ر آنکس که باشد مرا دوستدار     چنانم مر او را چو پروردگار
کس کو ز پیمان من بگذرد      بپیچید ز آیین و راه خرد


منیــــژه




دختر افراسیاب که بیژن سردار معروف ایرانی دلباخته او گردید و به بند اسارت افراسیاب افتاد و به دستور افراسیاب او را به چاهی که به همین نام معروف است انداختند تا سرانجام رستم که خود را به صورت بازرگانی درآورده بود توانست او را نجات بخشد.


کتایـــون


دختر قیصر روم همسر گشتاسب شاه و مادر اسفندیار و یکی از اولین کسانی که کیش زرتشت را پذیرفت. موقعی که اسفندیار به دستور گشتاسب می خواست به جنگ رستم برود کتایون به سختی با رفتن او مخالف بود و او بخردانه پند داد ولی اسفندیار نپذیرفت و در جنگ با رستم کور و سپس کشته شد و کتایون با غم و دردی جانکاه به سوگ فرزند نشست.


همـــــــــا




دختر اسفندیار و خواهر بهمن و ملکه نامداری از سلسله کیانیان.


نگان - نگان زن




که در لغت به معنی کامروا و پیروزمند است. وی از سرداران ساسانی بود که با تازیان دلاورانه جنگید. دلاوریهای شکوهمندانه او در جنگهای چریکی با سپاه تازیان زبان زد ایرانیان بود و تازیان بهنگام حمله های او از مقابلش پا بفرار میگزاردند.

آپارنیک



همسر رستم فرخزاد که همچون یک شیر زن، به همراه او تا آخرین قطرهُ خون با تازیان متجاوز دلیرانه جنگید.


سورا


در لغت به معنی گلگون رخ٬ که دختر اردوان پنجم بود و سمت سپهبدی داشت و دست راست پدر بود و در جنگها دلاورانه همراه پدر می جنگید.


کُردیـــه



خواهر خردمند بهرام چوبین (در دوره ساسانیان).
بهرام چوبین كه یكی از اهالی شهر خفر جهرم و از كردان بوده و خواهر بهرام به نام " كردیه" همسر اردشیر بابكان بوده است. کُردیـــه پس از برادرش٬ فرماندهی را به دست میگیرد و در میدانهای نبرد٬ آنچنان بیباکی و شایستگی از خود نشان میدهد که همگان را به ستایش وامیدارد. او در رده سپهسالاری سپاه برادرش در جنگ تن به تن با «تور» فرمانده نیروی خاقان چین٬ او را شکست میدهد و سپاهش را تار و مار میکند.

در اینجا یاد نوشتاری از استاد سعید نفیسی به شرح زیر افتادم:
"از زمان هخامنشیان در میان طوایف چادرنشین فارس ما به نام كرد برخورد می كنیم."

تاریخچه كردان در دوره هخامنشیان:

در این كه كردها از نژاد اریایی هستند، حالا چه كردان پارس و چه كردان خراسان و كردان كردستان هیچ گونه تردیدی نمی باشد. كردها به همراه سایر آریایی ها یك مرتبه در چهارهزار سال پیش و مرتبه دیگر در ۳۴۰۰ تا ۳۷۰۰ سال پیش به فارس امده اند و شكی نیست كه در شمال فارس یعنی دشتهای مرودشت و دشت مرغاب كه مناطق پرآبی بوده اند مستقر می شوند و اثاری چون پاسارگاد و تخت جمشید و شهر استخر و غیره از آریایی ها در همین دشتها ساخته می شود.


سوسن



ملکه
سوسن همسر یزدگرد سوم بود که بنا بدرخواست او یزدگرد شهر «جی» را که بعده ها به نام یهودیه شهرت گرفت، بنا کرد و در آن مکان دین یهود (یهودیان) را سکنا داد. محله یهودی نشین همدان را هم همین ملکه بنا نمود. در لنجان نزدیکی اصفهان، یک مرکز دیگری مودجود می باشد که از آثار همین ملکه می باشد که با نام جدیدی بنام پیربکران نامگزاری شده است.

یربکران
شهر کوچکی در مرکز ایران (سی کلومتری غرب اصفهان) است. مقدسترین عبادتگاه یهودیان در این شهر است. پرفسور هرتسل باستان شناس سرشناس آلمانی در یادداشتهای خود در کتابی به نام تاریخ باستان شناسی ایران میگوید "در منطقهی فلاورجان اصفهان اثر دیگری از ملکه سوسن همسر یزدگرد سوم یافتم که به اسم پیربکران خوانده میشود. "سارا (سَرَح) بت آشر" (یعنی سارا دختر آشر) نوهی حضرت یعقوب است. کسی که برای نخستین بار خبر زنده بودن حضرت یوسف را به یعقوب میدهد، و یعقوب نیز به پاس این خبر خوش او را به داشتن عمر جاودان دعا میکند. سارا در محلی که اکنون به سارا خاتون معروف است، غیب میشود و عمر جاودانه پیدا میکند

چند تن دیگر از سرداران و جنگاوران زن در ایران باستان

نام تنی چند از سرداران و جنگاوران زن که از زمان مادها هخامنشیان٬ اشکانیان و ساسانیان به جا مانده اند ولی شوربختانه از کارهایشان هنوز آگاهی چندانی در دست نیست٬ چنینند:

ورزا
در لغت به معنی نیرومند و توانا٬ سرداری از هخامنشیان.

هومی یاستِر
که از سرداران و بزرگان سپاه هخامنشی بود.

وهومسه
در لغت به معنی والاتبار و نیکزاده بزرگ٬ از سرداران هخامنشی.

هومی یاستِر
در لغت به معنی دوست و هم پیمان و پشتیبان٬ از سرداران هخامنشی.

پریساتیس
در چم فرشته و زیبا٬ همسر داریوش دوم که پا به پای همسر و دختر به جنگها میرفت و پیکار میکرد.

آمسترس
در لغت به معنی هم اندیش و پشتیبان و یار٬ دختر داریوش دوم که پا به پای پدر در نبردها میجنگید.

سی سی کام
در لغت به معنی کامروا٬ مادر داریوش سوم که هیچگاه در برابر اسکندر تسلیم نشد و همچنان جنگ را دنبال نمود.

استاتیرا
دختر داریوش سوم و از سرداران هخامنشی نیز بود.

آرتونیس
در زمان داریوش كبیر فرمانده ای شجاع بود نام شوهرش آرتاباز بود كه یكی از سپهبدان داریوش شاه بود.

داناک
در لغت به معنی باهوش و خردمند و فرزانه٬ از سرداران هخامنشی.

مهرمس
در لغت به معنی مهر بزرگ٬ خورشید درخشان٬ از سرداران هخامنشی.

آذرنوش
در لغت به معنی پرفروغ آتشین٬ از شاهدختهای هخامنشی و هم سردار سپاه.

آسپاسیا
همسر کورش دوم که از سرداران او نیز بود.

آرتونیس
در لغت به معنی راست و درست٬ دختر «ارته باز» که او خود نیز سردار بزرگ داریوش بزرگ بود.

آپاما
در لغت به معنی گیرا٬ خوش آب و رنگ و زیبا میباشد، دختر «سپیتمن» که خودش از سرداران زمان هخامنشیان بود.

داناک
در لغت به معنی باهوش و خردمند و فرزانه٬ از سرداران هخامنشی.

میترادخت
در لغت به معنی دختر مهر٬ دختر خورشید٬ از سرداران اشکانی.

پرین
دختر قباد مشاور امور قضایی ساسانیان بود.

نوشین
سردارنامی ساسانی در زمان انوشیراوان دادگر

و همچنین از سرداران و جنگجویان و بزرگان سپاه ساسانی می توان از مهر یار٬ برزین دخت(دخت آتش)٬ ماه آذر٬ ابردخت٬ گلبویه نام برد.

Balatarin Donbaleh Cloob Oyax Delicious Stumbleupon Friendfeed Twitter Facebook Addthis to other

بیوگرافی آدولف هیتلر- رهبر حزب نازی

0 نظرات
آدولف هيتلر

آدولف هیتلر پرونده (۲۰ آوریل، ۱۸۸۹ – ۳۰ آوریل، ۱۹۴۵) پیشوای حزب ملی کارگران سوسیالیست آلمان (حزب نازی) و آلمان نازی از ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵. دارای مقاماتی همچون صدر اعظم آلمان، رئیس دولت، و ریاست ایالات، یک دیکتاتور مطلق و سخنرانی با استعداد، هیتلر یکی از مهم‌ترین پیشوایان تاریخ جهان است و به همین دلیل مورد توجه است. مجموعه ارتشی- صنعتی او توانست آلمان را از بحران اقتصادی ناشی از جنگ جهانی اول خارج سازد و قوای تحلیل رفته آلمان را ترمیم نماید و آن را تبدیل به یکی از قدرت‌های برتر اروپا نماید.

هیتلر مبادرت به ایجاد یک آلمان بزرگ نمود. یکی از دلایل اولیه و عمده وقوع جنگ جهانی دوم الحاق اتریش و تهاجم به چکسلواکی و لهستان در ۱۹۳۹ توسط او بود که در نتیجه انگلستان و فرانسه به آلمان اعلام جنگ کردند. جنگی که بین دو قدرت محور و متفقین درگرفت و در طی این مدت خرابی‌های بسیاری در اروپا به وجود آمد. هیتلر به طور مستقیم مسئول هدایت و رهبری سیاست نژادی آلمان نازی، کشتار و سوزاندن جمعی، مرگ و آوارگی میلیون‌ها نفر است.او پس از اینکه متوجه نابودی نیروهای رایش سوم شد، قبل از رسیدن نیروهای ارتش سرخ در پناهگاه زیرزمینی خود در برلین دست به خودکشی زد. اول خارج سازد و قوای تحلیل رفته آلمان را ترمیم نماید و آن را تبدیل به یکی از قدرت‌های برتر اروپا نماید.

هیتلر مبادرت به ایجاد یک آلمان بزرگ نمود. یکی از دلایل اولیه و عمده وقوع جنگ جهانی دوم الحاق اتریش و تهاجم به چکسلواکی و لهستان در ۱۹۳۹ توسط او بود که در نتیجه انگلستان و فرانسه به آلمان اعلام جنگ کردند. جنگی که بین دو قدرت محور و متفقین درگرفت و در طی این مدت خرابی‌های بسیاری در اروپا به وجود آمد. هیتلر به طور مستقیم مسئول هدایت و رهبری سیاست نژادی آلمان نازی، کشتار و سوزاندن جمعی، مرگ و آوارگی میلیون‌ها نفر است.او پس از اینکه متوجه نابودی نیروهای رایش سوم شد، قبل از رسیدن نیروهای ارتش سرخ در پناهگاه زیرزمینی خود در برلین دست به خودکشی زد.

جسد هيتلر وهمسرش اوا براون پس از كشف در حياط خانه اش به آتش كشيده شد.
Balatarin Donbaleh Cloob Oyax Delicious Stumbleupon Friendfeed Twitter Facebook Addthis to other

تعریف پول چیست ؟

0 نظرات


پول : هر چيزي كه به مثابه واسطه مبادله از سوي همگان پذيرفته شده و به مثابه واحد ارزش بيان كننده قيمت ديگر اشياء باشد .


Balatarin Donbaleh Cloob Oyax Delicious Stumbleupon Friendfeed Twitter Facebook Addthis to other

عکس تیر اندازی بسیجی ها قاتل به تظاهر کنندگان

0 نظرات





Balatarin Donbaleh Cloob Oyax Delicious Stumbleupon Friendfeed Twitter Facebook Addthis to other

نمودار نوسانات قیمت ( دلار ) هر اونس ( 31.1034 گرم ) طلای عیار 999.9 (عیار 24 ) در بازارهای جهانی

Copyright © Dynamic Economy