عباس عبدی تحلیلگر سیاسی گفت و گویی با نشریه دانشجویی صدای تغییر دانشگاه صنعتی شریف درباره نقش دانشجو در جنبش های اجتماعی انجام داده است که به شرح زیر است:
-آیا دانشجویان نمایندگان و پیشروان مردم برای بیان و مطالبه خواست های اجتماعی هستند؟ و اگر نه مطالبات داشجویی چه نسبتی با مطالبات اجتماعی دارند؟
به طور معمول هنگامی که فضای سیاسی جامعه برای بیان مطالبات مردم عادی بسته و پرهزینه باشد، نیروهایی وارد میدان بیان مطالبات میشوند که آمادگی پرداخت هزینه را دارا باشند یا اینکه حکومت نتواند هزینهای مثل سایر مردم بر آنان تحمیل کند، و دانشجویان چنین نیروهایی هستند. بنابراین به صورت نانوشته آنان میکوشند که به نمایندگی از مردم و جامعه مطالباتی را بیان کنند، اما واقعیت این است که در فضای بسته سیاسی هیچ چیز شفاف و روشنی از جمله مفهوم و مصداق مطالبات وجود ندارد، و هر کس از ظن خود یار این مفاهیم میشود. فراموش نکنیم که حتی در این صورت هم مطالبات دانشجویی جزیی از مطالبات عمومی مردم است، و حتی اگر مطالبات واقعی مردم را بیان نکنند اشکالی ندارد که آنان خواهان استیفای مطالبات خاص خود باشند.
-فعالیت دانشجویی به صورت مستقیم بر ساختهای جامعه اثر گذارند یا خواستهای آن؟ و بر هر کدام چگونه؟
نحوه و گستره فعالیت دانشجویی متأثر از ساختار سیاسی است. هنگامی که آزادیهای مشروع و نهادمند محدود شوند، و یا نهادهای مدنی تحت فشار قرار گیرند، فعالیتها دانشجویی چشمگیرتر خواهند بود و لذا این فعالیتها تابع ساختار سیاسی هستند و نه بر عکس؛البته اگر جهتگیری فعالیت آنان به نحوی باشد که عملاً ساختار سیاسی را اصلاح کند طبعاً این نتیجه بر فعالیتهای سیاسی دانشجویان نیز تأثیر متقابل خواهد گذاشت. اما تأثیر ملموستر فعالیتهای دانشجویی در مضمون شعارها و بیان چگونگی مطالبات است.
-شرایط جامعه چه تاثیری بر مطالبات و نیز رفتارهای فعالین دانشجویی دارد؟
در پاسخ به دو سوال پیشین تا حدی توضیح دادهام. مطالبات دانشجویان معمولاً وجهی رادیکال دارند، علت این امر نیز آن دسته از شرایطی است که طی آن فعالیتهای دانشجویی خریدار و زمینه بروز پیدا میکند، و معمولاً در فضاهای بسته است که این نوع مطالبات زمینه ظهور و بروز مییابد.
-آیا دانشگاه و دانشجو میتواند نقش راهبری یک جنبش اجتماعی را ایفا کند؟
قاعدتاً پاسخ منفی است. گذشته از سابقه اندک دانشجویان هر مقطع و جوان بودنشان باید به وضعیت تشکیلاتی آنان نیز اشاره کرد که شرایط را برای ایفای چنین نقشی فراهم نمیکند. اما اتحاد و همدلی آنان میتواند تأثیرات تعیینکننده بر کلیت هر جنبش اجتماعی بگذارد.
-در شرایط متفاوت که مطالبات غالب جامعه از مطالبات دانشجوییی پیشی گرفته یا از آن عقب میمانند، فعالین دانشجویی چگونه می بایستی رفتار کنند؟
به طور کلی و به نظر من دانشجویان دو قاعده را باید رعایت کنند. از یک سو نباید در دل حرکت اجتماعی هضم و در نتیجه مضمحل شوند، چرا که در این صورت هویت و تأثیرگذاری مستقل خود را از دست میدهند. اما در مقابل هم نباید فاصله آنان با کلیت حرکت اجتماعی چنان زیاد شود که به دو موضوع و دو پدیده جداگانه تبدیل شوند، در این صورت از یک سو، شرایط برای سرکوب آنان فراهم میشود، و از سوی دیگر دچار رفتارهای غیر مسئولانه و حتی آنارشیستی شده و به سرعت دچار انشعاب و اختلاف میشوند. معمولاً خطری که جنبش دانشجویی را بیشتر تهدید میکند، خطر دوم است، زیرا دانشجویان در فضای غالب احساسی ممکن است به فاصله گرفتن بیشتر از تواناییها و مطالبات متوسط جامعه علاقهداشته باشند و ترس از متهم شدن به محافظهکاری یا ترسو بودن آنان را به ورطه افراط سوق دهد. و لذا باید در برابر این خطر حساستر باشند.
-آیا نقش دانشگاه در قبال جنبشهایی نظیر جنبش زنان و یا جنبشهای کارگری تنها نقش حمایتی است؟ چه عملکردی سبب تقویت این نقش میگردد؟
پویشهای مختلف اجتماعی به طور عادی با یکدیگر تعامل و بده بستان دارند، از این جهت جنبش زنان، محیطزیست، جوانان، کارگران و… هر کدام به نوبه خود با یکدیگر همبستگی و تعامل دارند، اما جنبش دانشجویی در این میان دارای دو وجه است، از یک سو در عرض این پویشهاست، هنگامی که مطالبات خاص خود را به صفت دانشجویی و درباره جوانان یا دانشگاه پیگیری میکند، اما در مواردی هم در مقام یک رکن مهم جنبش اجتماعی عمل میکند که فراتر و دربرگیرنده همه این پویشهاست. در این حالت نقشی بیش از حمایتی را میتواند ایفا کند.
-آیا دانشگاه با ساختاری وابسته به دولت میتواند در مسائل اجتماعی نقش یک نهاد غیردئلتی را ایفا کند؟ این امر چه هزینه هایی برای دانشگاه و دانشگاهیان در پی دارد؟
در واقع یکی از اهداف پویش دانشجویی باید حراست و دفاع از استقلال دانشگاه و نهاد علم و دانش از قدرت باشد. بنابراین به وضع موجود این نهاد نمیتوان اکتفا کرد و باید با همیاری استادان به سوی کسب استقلال این نهاد گام برداشت.
-آیا میتوان برای دانشگاهیان نقش نظارت و دیده بانی حکومت را قائل بود؟ در صورت وجود رسانهها و احزاب مستقل چطور؟
در صورت وجود رسانهها و احزاب مستقل، نقش دانشجویان در حرکت کلی و نیز دیدهبانی امور بسیار کمرنگ خواهد شد، و آنان در چارچوب پویش دانشجویی و مسایل مربوط به دانشگاه و دانشجو محدود خواهند شد.
-دانشگاه میتواند چه تاثیری بر گسترش و ثقویث جامعه ی مدنی بگذارد و چگونه؟
از دو طریق. اول از طریق حمایت از کسب استقلال دانشگاه و نهاد علم و نهادهای علمی (انجمنهای علمی) و کارشناسی از قدرت میتواند پایه قدرتمندی برای نهادهای مدنی فراهم سازد. دوم اینکه با حمایت از سایر نهادهای مدنی در برابر قدرت، به تقویت آنها همت گمارد.
-آیا دانشگاه میتواند منشا تغییرات بزرگ اجتماعی باشد؟
در ورای این پرسش از یک جهت گزاره غلطی وجود دارد. گویی که دانشگاه یک جزیره مستقل از سایر حوزههاست که رأساً میتواند منشاء خدمات یا حتی خیانتهای بزرگ باشد. در حالی که دانشگاه در هر جامعهای کمابیش مثل سایر نهادهای آن است و لذا چنین نیست که بتوانیم در جامعهای فاسد و رانتی و… دانشگاهی معصوم و ایدهآل بسازیم. اما اگر از این اشکال عبور کنیم، میتوان گفت که در اصلاح یک جامعه، قطعاً دانشگاه نقشی مهم دارد، اگر نگوییم، نقش اول را.
منبع : سايت كلمه
به طور معمول هنگامی که فضای سیاسی جامعه برای بیان مطالبات مردم عادی بسته و پرهزینه باشد، نیروهایی وارد میدان بیان مطالبات میشوند که آمادگی پرداخت هزینه را دارا باشند یا اینکه حکومت نتواند هزینهای مثل سایر مردم بر آنان تحمیل کند، و دانشجویان چنین نیروهایی هستند. بنابراین به صورت نانوشته آنان میکوشند که به نمایندگی از مردم و جامعه مطالباتی را بیان کنند، اما واقعیت این است که در فضای بسته سیاسی هیچ چیز شفاف و روشنی از جمله مفهوم و مصداق مطالبات وجود ندارد، و هر کس از ظن خود یار این مفاهیم میشود. فراموش نکنیم که حتی در این صورت هم مطالبات دانشجویی جزیی از مطالبات عمومی مردم است، و حتی اگر مطالبات واقعی مردم را بیان نکنند اشکالی ندارد که آنان خواهان استیفای مطالبات خاص خود باشند.
-فعالیت دانشجویی به صورت مستقیم بر ساختهای جامعه اثر گذارند یا خواستهای آن؟ و بر هر کدام چگونه؟
نحوه و گستره فعالیت دانشجویی متأثر از ساختار سیاسی است. هنگامی که آزادیهای مشروع و نهادمند محدود شوند، و یا نهادهای مدنی تحت فشار قرار گیرند، فعالیتها دانشجویی چشمگیرتر خواهند بود و لذا این فعالیتها تابع ساختار سیاسی هستند و نه بر عکس؛البته اگر جهتگیری فعالیت آنان به نحوی باشد که عملاً ساختار سیاسی را اصلاح کند طبعاً این نتیجه بر فعالیتهای سیاسی دانشجویان نیز تأثیر متقابل خواهد گذاشت. اما تأثیر ملموستر فعالیتهای دانشجویی در مضمون شعارها و بیان چگونگی مطالبات است.
-شرایط جامعه چه تاثیری بر مطالبات و نیز رفتارهای فعالین دانشجویی دارد؟
در پاسخ به دو سوال پیشین تا حدی توضیح دادهام. مطالبات دانشجویان معمولاً وجهی رادیکال دارند، علت این امر نیز آن دسته از شرایطی است که طی آن فعالیتهای دانشجویی خریدار و زمینه بروز پیدا میکند، و معمولاً در فضاهای بسته است که این نوع مطالبات زمینه ظهور و بروز مییابد.
-آیا دانشگاه و دانشجو میتواند نقش راهبری یک جنبش اجتماعی را ایفا کند؟
قاعدتاً پاسخ منفی است. گذشته از سابقه اندک دانشجویان هر مقطع و جوان بودنشان باید به وضعیت تشکیلاتی آنان نیز اشاره کرد که شرایط را برای ایفای چنین نقشی فراهم نمیکند. اما اتحاد و همدلی آنان میتواند تأثیرات تعیینکننده بر کلیت هر جنبش اجتماعی بگذارد.
-در شرایط متفاوت که مطالبات غالب جامعه از مطالبات دانشجوییی پیشی گرفته یا از آن عقب میمانند، فعالین دانشجویی چگونه می بایستی رفتار کنند؟
به طور کلی و به نظر من دانشجویان دو قاعده را باید رعایت کنند. از یک سو نباید در دل حرکت اجتماعی هضم و در نتیجه مضمحل شوند، چرا که در این صورت هویت و تأثیرگذاری مستقل خود را از دست میدهند. اما در مقابل هم نباید فاصله آنان با کلیت حرکت اجتماعی چنان زیاد شود که به دو موضوع و دو پدیده جداگانه تبدیل شوند، در این صورت از یک سو، شرایط برای سرکوب آنان فراهم میشود، و از سوی دیگر دچار رفتارهای غیر مسئولانه و حتی آنارشیستی شده و به سرعت دچار انشعاب و اختلاف میشوند. معمولاً خطری که جنبش دانشجویی را بیشتر تهدید میکند، خطر دوم است، زیرا دانشجویان در فضای غالب احساسی ممکن است به فاصله گرفتن بیشتر از تواناییها و مطالبات متوسط جامعه علاقهداشته باشند و ترس از متهم شدن به محافظهکاری یا ترسو بودن آنان را به ورطه افراط سوق دهد. و لذا باید در برابر این خطر حساستر باشند.
-آیا نقش دانشگاه در قبال جنبشهایی نظیر جنبش زنان و یا جنبشهای کارگری تنها نقش حمایتی است؟ چه عملکردی سبب تقویت این نقش میگردد؟
پویشهای مختلف اجتماعی به طور عادی با یکدیگر تعامل و بده بستان دارند، از این جهت جنبش زنان، محیطزیست، جوانان، کارگران و… هر کدام به نوبه خود با یکدیگر همبستگی و تعامل دارند، اما جنبش دانشجویی در این میان دارای دو وجه است، از یک سو در عرض این پویشهاست، هنگامی که مطالبات خاص خود را به صفت دانشجویی و درباره جوانان یا دانشگاه پیگیری میکند، اما در مواردی هم در مقام یک رکن مهم جنبش اجتماعی عمل میکند که فراتر و دربرگیرنده همه این پویشهاست. در این حالت نقشی بیش از حمایتی را میتواند ایفا کند.
-آیا دانشگاه با ساختاری وابسته به دولت میتواند در مسائل اجتماعی نقش یک نهاد غیردئلتی را ایفا کند؟ این امر چه هزینه هایی برای دانشگاه و دانشگاهیان در پی دارد؟
در واقع یکی از اهداف پویش دانشجویی باید حراست و دفاع از استقلال دانشگاه و نهاد علم و دانش از قدرت باشد. بنابراین به وضع موجود این نهاد نمیتوان اکتفا کرد و باید با همیاری استادان به سوی کسب استقلال این نهاد گام برداشت.
-آیا میتوان برای دانشگاهیان نقش نظارت و دیده بانی حکومت را قائل بود؟ در صورت وجود رسانهها و احزاب مستقل چطور؟
در صورت وجود رسانهها و احزاب مستقل، نقش دانشجویان در حرکت کلی و نیز دیدهبانی امور بسیار کمرنگ خواهد شد، و آنان در چارچوب پویش دانشجویی و مسایل مربوط به دانشگاه و دانشجو محدود خواهند شد.
-دانشگاه میتواند چه تاثیری بر گسترش و ثقویث جامعه ی مدنی بگذارد و چگونه؟
از دو طریق. اول از طریق حمایت از کسب استقلال دانشگاه و نهاد علم و نهادهای علمی (انجمنهای علمی) و کارشناسی از قدرت میتواند پایه قدرتمندی برای نهادهای مدنی فراهم سازد. دوم اینکه با حمایت از سایر نهادهای مدنی در برابر قدرت، به تقویت آنها همت گمارد.
-آیا دانشگاه میتواند منشا تغییرات بزرگ اجتماعی باشد؟
در ورای این پرسش از یک جهت گزاره غلطی وجود دارد. گویی که دانشگاه یک جزیره مستقل از سایر حوزههاست که رأساً میتواند منشاء خدمات یا حتی خیانتهای بزرگ باشد. در حالی که دانشگاه در هر جامعهای کمابیش مثل سایر نهادهای آن است و لذا چنین نیست که بتوانیم در جامعهای فاسد و رانتی و… دانشگاهی معصوم و ایدهآل بسازیم. اما اگر از این اشکال عبور کنیم، میتوان گفت که در اصلاح یک جامعه، قطعاً دانشگاه نقشی مهم دارد، اگر نگوییم، نقش اول را.
منبع : سايت كلمه
0 نظرات:
ارسال یک نظر