روش محاسبه قیمت طلا در ایران از روی قیمت های اونس جهانی
1- یک انس طلا = 31.103431 گرم باعیار (999.9) که عیار (24) هم خوانده می شود.
2- یک مثقال طلا = 4.608 گرم میباشد.
3- مظنه طلا درایران (که برسرزبان ها میباشد) یعنی قیمت 4.608 گرم طلای 17 عیار یا (705)
4- سكه تمام بهار آزادي (قدیمی و طرح امام ) عيار (21.6) مي باشد يا همان عيار (900) كه عيار 22 هم خوانده ميشود وزن هر سكه (8.133) گرم مي باشد.
5- سكه نيم بهار آزادي (وزن 4.0665 گرم عيار 900 )
6- سكه ربع بهارآزادي (وزن 2.03225 عيار900 )
فرمول 1
قیمت یک انس طلا * قیمت یک دلار /9.5742 = مظنه طلای ایران (قیمت 4.608 گرم طلای 17 عیار یا (705)
مثال : قیمت یک انس طلا 614.2دلار - قیمت یک دلار 915 تومان مظنه چقدر میشود ؟
614.2 دلار*915 تومان /9.5742=58698 تومان ( مظنه ایران ) عیار 17یا 705.
فرمول 2
قیمت یک انس طلا * قیمت یک دلار / 4.24927= قیمت یک عدد سکه تمام.
مثال: 614.2 دلار * 915 تومان /4.24927=132256 تومان ( قیمت یک عدد سکه تمام بهار آزادی )
قیمت یک اونس طلا * قیمت یک دلار /8.999=قیمت یک مثقال (4.608 گرم ) طلای 18(750) عیار.
مثال : 642 دلار*915 تومان /8.999=65277 تومان قیمت یک مثقال (4.608 گرم ) طلای 18 (750)عیار از اونس جهانی.
فرمول 4
مثال: 65277/4.608 = 14166 تومان قیمت یک گرم طلای 18 (750) عیار.
فرمول 5
مظنه 17 ( 705 )/ 4.608 / 705 * ( هر عیاری ) = قیمت یک گرم طلا با هر عیاری.
مثال: قیمت یک گرم طلا با عیار 925 از روی مظنه 61355 تومان چقدر میشود؟
فرمول بسیارمهم 6
مبلغ پولتان / مظنه روز * 4.608 * 705 / عیار ( شمش طلا یا طلای آب شده ) = مقدار( وزن ) طلای خرید شده با پول موجود و عیار مشخص ( شمش طلا یا آب شده ).
مثال: 7000000 تومان پول داریم ( برای خرید ) مظنه روز 61000 تومان مغازه دار برای فروش طلای آب شده با عیار 935 دارد با مبلغ فوق چند گرم طلای آب شده باعیار (935) روی مظنه 61000 تومان باید به ما بدهد.
فرمول بسیارمهم 7
مقدار ( وزن ) طلایتان * مظنه روز / 4.608 / 705 * عیار ( شمش یا آب شده ) = مبلغ ( پول ) طلای شما که موقع فروش باید بگیرید.
مثال: 398.7 گرم طلای آبشده باعیار ( 935 ) داریم مظنه روز هم 65000 تومان موقع فروش چقدر پول از مغازه دار بگیریم.
398.700 گرم * 65000 تومان / 4.608 / 705 * 935 = 7458811 تومان ازفروشنده و فروشگاه باید بگیرید.
تصویری جاودانه از محمد یوسف رشیدی
محمد یوسف رشیدی مورخ 6/9/88 در خانه پدری خود در نوشهر توسط وزارت اطلاعات بازداشت شد و تنها خبری که از خانواده اش در اختیار دوستان وی قرار گرفته است خبر اعتصاب غذای او در بازداشتگاه اداره ی کل اطلاعات استان مازندران است. محمد یوسف رشیدی یکی از فعالان دانشجویی چپگرای دانشگاه صنعتی امیر کبیر تهران است که در اعتراضات دانشجویی علیه حضور احمدی نژاد در دانشگاه نقش برجسته ای داشت و از زمان سخنرانی محمود احمدی نژاد در دانشگاه پلی تکنیک در تعلیق از تحصیل به سر می برد. او در هنگام سخنرانی احمدی نژاد پلاکارد بزرگی را در مقابل او بالا برده برد که روی آن نوشته شده بود : رئیس جمهور فاشیست، پلی تکنیک جای تو نیست .
جدید - دانلود فیلم حمله نیروهای یگان ویژه و بسیجی ها به کوی دانشگاه
فیلم حمله نیروهای یگان ویژه و بسیجی ها به کوی دانشگاه را میتوانید از هر یک از لینکهای زیر دانلود کنید
دانلود فیلم حمله نیروهای یگان ویژه و بسیجی ها به کوی دانشگاه
دانلود فیلم حمله نیروهای یگان ویژه و بسیجی ها به کوی دانشگاه
دانلود فیلم حمله نیروهای یگان ویژه و بسیجی ها به کوی دانشگاه
عکس خلافکاران را با لباس سبز رنگ در روزنامه ها منتشر کنید !
در چند سال اخیر که بخش حوادث روزنامه ها فعالتر شده و به یکی از پر خوانده ترین صفحات نشریات تبدیل گردیده است , بسیاری از بازپرسها و دادیارها برای تسریع در سیر تحقیقات و شناسایی هر چه سریعتر متهمین و شاکیان دستور میدهند تا عکس یا عکسهای متهمان در روزنامه ها منتشر شود تا از طریق جمع آوری اطلاعات مردمی و شناسایی شاکیان جدید , تحقیقات پرونده را هر چه سریعتر تکمیل کنند و باب جرم مکشوفه را مسدود نمایند .
انتشار اینگونه عکسها در بعضی از اوقات علاوه بر اینکه جنبه اطلاع رسانی داشته دارای پیامهای خاصی نیز بوده است که با کمی تعمق در آن میتوان به نیت پشت پرده آن پی برد . بطور مثال : در زمانیکه برخورد با گروهای موسیقی متال و رپ زیر زمینی در دستور کار سازمانهای امنیتی و پلیسی قرار گرفته بود عکس هر دزد و قاچاقچی و کلاهبرداری که در روزنامه ها منتشر میشد با البسه ای منقش به علائم متالرها و رپرها بود ( در صورتیکه از ظواهر این افراد کاملا مشخص بود بیشتر با موسیقی 6 و8 و بابا کرم حال میکنند ) و یا در زمان دستگیری وبلاگ نویسان , در عکس های منتشر شده از لوازم و ادوات معتادین و مواد فروشان حتما یک یا چند دستگاه کامپیوتر و لپ تاپ و جزوات و کتب آموزش کامپیوتر مشاهده میشد یا در دوره برخورد بااعضای شرکت گلدکوئست عکس یک کودک آزار منتشر شده بود که برروی تی شرتش آرم و لوگوی شرکت گلدکوئست بود ( در صورتیکه وی اصلا عضو این شرکت نبود و فقط به جرم ربایش و آزار جنسی کودکان دستگیر شده بود ) و مثالهایی از این دست .
در این چند ماهه اخیر بعد از کودتای خونین 22 خرداد باز عوامل حکومت به همان ترفند قدیمی ( که در بالا اشاره شد ) روی آورده اند و در عکسهایی که از متهمین و ادوات و ابزارشان منتشر میکنند حتما یکی از نشانه های جنبش سبزرا بصورت محسوس و نامحسوس قرار می دهند و نمونه آخری آن هم عکس شخص کلاهبرداری است که با فریب دختران دمبخت اموال آنها را بسرقت میبرده است و نکته جالبی که در عکس منتشر شده از ایشان مشاهده میشود این است که این فرد اصلا در زیره, پیراهن مشکی اش هیچ چیزی نپوشیده و فتوشاپیست مربوطه برای این آقا زیر پیراهنی سبز رنگ تهیه نموده اند . حال سوال اینجاست که اگر قرار است یقه باز این آقا را بپوشانید چرا از زیر پیراهنی به رنگ دیگر مثلا سفید و آبی و قرمز و زرد و ... استفاده نشده و اگر قرار شده از رنگ سبز استفاده شود چرا باید از نوع سبز, رنگ جنبش سبز استفاده کنند ؟! جواب این سوال مشخص است . هدف کودتاچیان از بکار بردن اینگونه پروپاگانداها ضربه زدن و بدنام کردن جنبش آزادی خواهی مردم ایران میباشد پس ما طرفداران جنبش آزادی خواهی نباید اجازه دهیم کودتاچیان به اهدافشان برسند و باید با تمام توان ترفند های آنها را خنثی کرده و ابتکار عمل را همچنان در دست داشته باشیم .
زندگینامه زهرا کاظمی + عکس جنازه شکنجه شده ایشان
زهرا (زیبا) کاظمی (۱۹۴۸ - ۱۱ ژوئیه ۲۰۰۳) خبرنگار کانادایی - ایرانی تبار بود که در مسافرتی حرفهای به قصد تهیه گزارش در ایران، هنگام ناآرامیها و اعتراضات دانشجویی، به جرم عکسبرداری حین تجمع برخی از خانوادههای زندانیان در مقابل زندان اوین، بازداشت و در زندان کشته شد.(به گفته منابع دولتی ایران وی در زندان درگذشته است.)
بازداشت وی تحت نظارت سعید مرتضوی مدعی العموم تهران که در موارد متعددی در نقض حقوق بشر نقش داشته است انجام گرفت.
پرونده وی پس از گذشت سالها در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی به سرانجامی نرسید و تنها متهم پرونده نیز که یکی از کارمندان رده پایین وزارت اطلاعات بود، تبرئه شد.
زندگینامه
زهرا کاظمی در ۱۹۴۸ میلادی در شیراز متولد شد. در دو سالگی پدرش را از دست داد. از سال ۱۹۶۹ تا سال ۱۹۷۲ در مدرسه عالی سینما و تلویزیون در تهران تحصیل کرد. وی در ۱۹۷۴ برای تحصیل در رشته ادبیات و سینما به دانشگاه پاریس رفت. در سال ۱۹۸۵ دکترای خود را در رشته هنر و ادبیات از دانشگاه پاریس دریافت میکند. در سال ۱۹۹۳ همراه پسرش ، استفان هاشمی ، به کبک کانادا مهاجرت کرد. وی با نشرياتي مانند رکتو ورسو گازت دو فم و گلوب اندميل چاپ کانادا و نيز موسسه عکس انگليسي کمراپرس همکاري داشته است. در سال ۲۰۰۳ میلادی زهرا کاظمی در جریان یک مسافرت به عنوان خبرنگار در ایران دستگیر و در هنگام بازجویی به قتل رسید.
دستگیری
پس از بازگشت از عراق در تاريخ ۲۷/۳/۸۲ همراه با گذرنامه ايراني و معرفي نامه اي از سوي موسسه عکس انگليسي کمراپرس به اداره کل مطبوعات و رسانه هاي خارجي مراجعه مي کند و درخواست تهيه عکس از زندگي روزانه مردم عادي در شهر تهران دانشجويان و چند دانشگاه تهران و نيز کوي دانشگاه مي کند. در تاريخ ۳۱/۳/۸۲ معرفي نامه اي از سوي اداره کل مذکور خطاب به نيروهاي انتظامي صادر مي شود. در اين معرفي نامه که رونوشت آن براي معاونت ذي ربط در نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران ( ناجا )ارسال مي شود از نيروهاي انتظامي درخواست مي شود تا همکاري هاي لازم را طبق ضوابط و مقررات با نامبرده از تاريخ ۳۱/۳/۸۲ تا ۷/۴/۸۲ به عمل آورند. اين معرفي نامه در تاريخ ۲/۴/۸۲ از سوي اداره کل مطبوعات و رسانه هاي خارجي به خانم کاظمي تحويل مي شود و عصر همان روز براي تهيه عکس و گزارش از خانواده هاي دانشجویان زنداني در برابر زندان اوين حضور مي يابد و در ساعت ۱۷:۴۰ دقيقه از سوي دادستاني بازداشت میشود.
بازداشت به اتهام عکس برداری از مناطق ممنوعه
در جریان ناآرامیها و اعتراضات دانشجویی در خرداد ماه ۱۳۸۲ که منجر به دستگیری بسیاری از دانشجویان و ناراضیان دیگر در تهران شد، خانوادههای آنان در ۲ تیر ۱۳۸۲ تجمع اعتراض آمیزی را در مقابل زندان اوین تشکیل دادند. زهرا کاظمی در این روز برای تهیه گزارش و تصویر، در این تجمع حاضر شده و اقدام به عکسبرداری از تجمع در اطراف زندان کرد و مقابل زندان بازداشت شد.
به ادعای دادستان عمومی و انقلاب تهران ، زهرا کاظمی متهم به عکس برداری از اماکن و مناطق ممنوعه و ارسال آن برای سرویسهای اطلاعاتی بیگانه بودهاست و معاونت اطلاعات نیروی انتظامی نیز قبل از تحویل پرونده متهم به وزارت اطلاعات، تصریح میکند که متهم دارای جرایم امنیتی بودهاست.
مرگ
او در حالی که مدت ۱۸ روز در بازداشت به سر میبرد، در ۲۰ تیر به دلایلی که مورد دعاوی زیادی بودهاست، میمیرد. مقامات دادستانی دلیل مرگ را غش و برخورد سر خانم کاظمی با زمین و نهایتاً ضربه مغزی ذکر کردند.
مرگ زهرا کاظمی با تأیید مقامات دادستانی در ۲۵ تیر اعلام میشود. در پی این اتفاق دولت کانادا با دلیل این که زهرا کاظمی دارای تابعیت کانادایی بودهاست، دولت و مقامات قضایی ایران را تحت فشار قرار میدهد تا گزارش و تحقیقی جامع از این حادثه فراهم کند.
علل مرگ
گرچه مقامات حکومتی ایران بر تصادفی بودن مرگ وی بر اثر ضربه و خونریزی مغزی ناشی از «برخورد جسم سخت به سر یا برخورد سر به جسم سخت» پافشاری نمودند، شهرام اعظم ، پزشک سابق و کارمند وزارت دفاع ایران که در سال ۲۰۰۴ میلادی ایران را ترک و از کانادا درخواست پناهندگی نمود، پس از معاینه بدن زهرا کاظمی، اعلام نمود که علایم ضرب و شتم شدید، شکنجه و تجاوز جنسی شامل: شکستگی جمجمه و بینی، لهشدگی انگشتان پا، شکستگی انگشتهای میانی و کوچک دست راست و انگشت میانی دست چپ، کندهشدن ناخنهای انگشتهای شصت و اشاره دست، صدمات در ناحیه ریه و دنده، کبودی شدید ناحیه شکم، اندام تناسلی و پاها که حاکی از تجاوزات وحشیانه جنسی و شلاق خوردن در زمانهای مکرر دارد، نشان میدهد که او هنگام تحمل حبس به قتل رسیدهاست. وزیر امور خارجه کانادا با تایید گزارش دکتر اعظم در کنفرانس مطبوعاتی تورنتو عنوان نمود که مسوولان کشور کانادا برای روشن شدن کامل جزییات پرونده قتل زهرا کاظمی تلاش خواهند کرد
گزارش دولت ایران
سید محمد خاتمی نیز ۴ نفر از وزیران (وزیر دادگستری، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزیر کشور و وزیر اطلاعات) را مأمور رسیدگی و بررسی این پرونده کرده و خواستار ارائه گزارشی از این ماجرا شد. این اقدام در اثر فشار دولت کانادا صورت گرفته بود، اما ابعاد مهمی از ماجرا را روشن کرد. در گزارش هیأت ویژه رئیس جمهور آمده بود:
«زهرا کاظمی در تاریخ ۲ تیر ۱۳۸۲ با یک عدد دوربین عکاسی در حال عکسبرداری از تجمع خانوادههای زندانیان ناآرامیهای خردادماه در مقابل زندان اوین و منطقه با علامت عکسبرداری ممنوع بوده که به داخل نگهبانی زندان هدایت و با حضور دو نفر از قضات از وی توضیح خواسته میشود. مطابق این گزارش نامبردگان از خانم زهرا کاظمی میخواهند معرفی نامه وزارت ارشاد، دوربین و فیلمهای خود را برای بازبینی تحویل دهد و زندان را ترک کند و روز بعد برای دریافت لوازم خویش مراجعه کند. اما وی از این امر سرباز میزند و اظهار میدارد که میخواهد با مسئولیت خود، در کنار لوازم خویش در زندان باقی بماند. سپس خانم کاظمی فیلم داخل دوربین را خارج میکند و آن را در برابر نور، سیاه مینماید و فیلم دیگر خود را نیز به همین نحو سیاه میکند.»
همچنین بر اساس این گزارش، زهرا کاظمی ۲۱ ساعت اول در اختیار دادسرا و زندان، ۲۶ ساعت در اختیار ناجا، ۴ ساعت در اختیار دادسرا و ۲۶ ساعت در اختیار وزارت اطلاعات قرار داشتهاست و ضرب دیدگی جمجمه (۵ تیر ۱۳۸۲ یا حداکثر ۲۴ ساعت قبل از آن) نیز در زمانی صورت گرفت که زهرا کاظمی در اختیار وزارت اطلاعات قرار داشتهاست.
دادگاه
یک سال پس از آن قوه قضائیه محمدرضا اقدم احمدی، ۴۲ ساله و کارمند وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران را تحت عنوان "قتل شبه عمد" زهرا کاظمی متهم کرد اما او خود را از اتهامات مبرا دانست و با اعتراض وی به رأی دادگاه و نقض حکم در مرجع تجدیدنظر، در نهایت وی به دلیل "فقدان مدرک برای اثبات اتهامات" تبرئه شد .
عکسهای جعلی بر علیه جنبش سبز
عکسهای لوگو دار اصلی هستند و عکسهای سبز شده , توسط عوامل رژیم تهیه شده است و هم اکنون دارند آنرا به اسم طرفداران جنبش سبز در اینترنت منتشر میکنند تا بعد با افشای دستکاری بودن آن جنبش سبز را تحقیر نمایند و تمامی عکسها و فیلمهای جنبش سبز را دستکاری شده و ساختگی جلوه دهند .
جمهوری اسلامی در طول این 8 ماهه اخیر به انواع و اقسام ترفندهای جنگ روانی بر علیه مردم آزادیخواه ایران متوصل شده است و یکی از تاکتیکهای جنگ رسانه ای که جمهوری اسلامی بکرات از آن استفاده کرده است تاکتیک " دشمن دروغگو " میباشد . در این تاکتیک , هدف مقدماتی بی اعتبار کردن رسانه ها و شبکه های خبری طرف مقابل میباشد بطوریکه گیرنده پیام ( مردم ) هر گونه خبری را که از آن شبکه ها دریافت میکند را بدیده شک و تردید نگاه کند و اعتمادش را نسبت به آن رسانه و خبرهایش از دست بدهد و هدف نهایی این تاکتیک آن زمانی به مقصد میرسد که مخاطب ( مردم ) بدلیل سلب اطمینانش از رسانه های بظاهر بی اعتبار شده در یک خلاء اطلاع رسانی قرار میگیرد و در این هنگام سعی میکند بدنبال رسانه های جایگزین بگردد تا این عطش کنجکاویش را سیراب نماید . در این زمان رسانه هایی که در بی اعتبار کردن شبکه های خبری طرف مقابل نقش فعال داشته اند به میدان میآیند و پیام خود را در پوسته ای از احساسات ملی گرایانه و دین مدارانه به خورد مخاطب میدهند و با استفاده از اصل تکرار و تعقیب سعی میکنند فرصت فکر کردن را از مخاطب سلب کرده و زمینه شستشوی ذهنی را در گیرنده پیام محیا نمیایند و اگر مخاطب در برابر این القا فکری مقاومت کند ,حداقل اجازه ندهند آنها دوباره به اردوگاه طرف مقابل بازگردند .
بعضی ازتاکتیکهای جنگ روانی
1- سانسور (censorship): حذف عمدی مواردی از جریان عبور آگاهی برای شکل دادن عقاید و اعمال دیگران
2- تحریف (distortion): تغییر در متن پیام به شیوههای گوناگون و دستکاری خبر با تعدیل، شاخ و برگ دادن و جذب در پیام
3- ایجاد دشمن فرضی (to make an imaginary enemy): دشمن جلوه دادن شخص، اشخاص و یا هر هدف دیگری برای مخاطب با القای پیامهای گوناگون و پیاپی (زنجیرهای) با طراحی از پیش تعیین شده
4- القای بخشی از حقایق (to release face partially): حذف بخش یا بخشهایی از یک پیام برای تحت تأثیر قرار دادن مخاطب از راه کم رنگ کردن بخشی از پیام و پر رنگ جلوه دادن بخشی دیگر
5- محک زدن (probing): انتشار پیامی خاص برای ارزیابی اوضاع جامعه و یا ملاحضه بازخورد نظر حاکمان یا گروهی خاص در جامعه
6- گسترش ادعا به جای اظهار واقعیت (pretension instead of truth): شیوهای که در آن پیامی مهم در سطح جامعه گسترش مییابد تا در پی آن، گروه یا شخصی خاص مجبور به ارایه پاسخ شود.
7- شایعه (Rumor): در جایی که خبر نباشد و یا منبع خبر موثق نباشد، رسانه با تولید شایعه به هدف القای پیام دست مییابد؛ این هدف میتواند شامل ایجاد یک تنش و یا تسکین تنشی در جامعه باشد
8- استفاده از عواطف مخاطبین (to play on the emotions of the audience): در این روش، رسانه با بهکارگیری الفاظی در متن پیام، تلاش میکند بار عاطفی پیام را افزایش داده و با برانگیختن احساسات او پیام خود را القا کند.
9- استفاده از دو خبر واقعی برای طرح یک خبر ساختگی (touse two factual news Items in order to leg itemize A false news ): در این شیوه، رسانه میکوشد، دو خبر مرتبط به هم را که کاملاً سندیت دارد، به گونهای در کنار هم قرار دهد تا پذیرش خبر سوم مرتبط با آن که میتواند دروغ باشد، به راحتی برای مخاطب میسر شود.
10- پیچیده کردن خبر برای کشف نشدن حقیقت: در این شیوه، رسانه با فرستادن انبوهی از پیامهای گوناگون، ذهن مخاطب را از پیگیری پیام اصلی دور میکند.
11- دروغ بزرگ (Big-lie tactic): «گوبلز» میگوید: دروغ هر قدر بزرگ باشد، باور آن برای تودههای مردم راحت تر است. دروغ را به حدی بزرگ بگویید که کسی جرأت فکر و تکذیب آن را نکند.
12- ارایه قطرهچکانی اطلاعات (Dribble tactic): در این شیوه، برای اعتماد سازی و نیز عادت دادن مخاطب به پیگیری اخبار، اطلاعات تدریجی در اختیار مخاطب قرار میگیرد.
منبع : وبلاگ خاکستر سوزان
سعید عسگر , عامل ترور دکتر حجاریان , رییس امور ایثارگران بسیج شد !
جنبش راه سبز (جرس) سعید عسگر،ضارب "سعید حجاریان" (مشاور سید محمد خاتمی در دولت اصلاحات)، اخیرا رییس امور ایثارگران بسیج واقع در خیابان سمیه در مرکز تهران شده است.
یک منبع موثق در گفتگو با جرس با اعلام این خبر افزود: پدر سعید عسگر هم به تازگی به ریاست اداره آموزش و پرورش شهر ری رسیده است.
گفتنی است که سعید عسگر به عنوان ضارب « سعید حجاریان » در اسفند 1378دستگیر شد وی در زمان ترور بیست سال داشت و دانشجوی مهندسی شیمی دانشگاه آزاد اسلامی تهران جنوب بود. وی در دادگاهی که به این منظور برگزار شد به ۱۵ سال زندان محکوم شد،اما پس از مدت کوتاهی از زندان آزاد شد.
سعید عسگر خرداد ۱۳۸۲ رهبری ۲۵۰ نفر لباس شخصی را بر عهده داشت که به خوابگاه شهید همت (طرشت) دانشگاه علامه طباطبایی حمله ور شدند.
مصاحبه تلویزیون دویچه وله با همسر علی کروبی در رابطه با ضرب و شتم همسرش
همسر علی کروبی در گفتوگو با دویچه وله از دیگر جزییات دستگیری، تهدید و آزار شوهرش پرده برداشت. فرمانده یگان ویژه، علی کروبی را پشت یک وانت انداخته و در طول مسیر، با کلماتی رکیک اعلام کرده که فرزند کروبی در اختیار اوست.
علی کروبی علاوه بر تهدید به تجاوز، رکیکترین دشنامها را در چند ساعت بازداشت خود شنیده و با دست ترکخورده، سرشکافته، بدن متورم و شلوار خونین به خانه بازگشته است. همسر او، لطیفه پناهی، از احساس عدم امنیت جانی و نگرانی برای جوانان بینام و نشان میگوید.
دویچهوله: شما هم روز ۲۲ بهمن همراه همسرتان بودید؟
لطیفه پناهی: خیر. ایشان همراه پدرشان بودند. معمولا برای راهپیماییها با حاجآقا که می روند، ازدحام شدید میشود. من قبلا دوبار رفته بودم و جا میماندم. آن روز علی با حاجآقا و دوستانش رفته بود.
چطور محافظان آقای کروبی نتوانستند ایشان را از حمله مهاجمان نجات دهند؟
یکباره عده زیادی به حاجآقا با گاز فلفل حمله میکنند. فیلماش هم هست. آنقدر اسپری زده بودند که دیگر چیزی در قوطیها نمانده بوده. موقعیت طوری میشود که چشمها به شدت میسوخته و دید همه هم خیلی کم میشود. در نتیجه همدیگر را گم میکنند و از هم دور میافتند. محافظان هم بیشتر دور حاج آقا را گرفته بودند.
کی این خبر را شنیدید؟
یکی از همراهان میبیند که یگان ویژه علی را گرفته و دارد میبرد. او بود که فورا خبر داد. شاید اگر او را ندیده بودند، اصلا متوجه نمیشدیم که علی دستگیر شده است.
کی فهمیدید که ایشان را به مسجد بردهاند؟
جزئیات را وقتی آزاد شد فهمیدیم. من بلافاصله پس از شنیدن خبر دستگیری علی، رفتم جلوی اوین و پرسوجو کردم. آنجا به من گفتند که همه دستگیریهای امروز را به اوین منتقل کردهاند. راستش خیالم راحت شد، چون میدانیم که اوین قانونمندتر از بازداشتگاههای دیگر است. شب که آمد و شرح ماجرا را داد، آن موقع فهمیدیم کجا بوده است.
خودش تنها به منزل برگشت؟
بله. پس از تمام شدن بازجوییها گفته بودند برو خدا را شکر کن که گفتند آزادت کنیم، وگرنه اگر امشب اینجا مانده بودی، تو را میکشتیم. تا لحظه آخر چشمهایش را بسته بودند و بعد در را باز کرده و او را در خیابان انداختهاند. در خیابان بلافاصله یک ماشین جلوی پایش میایستد و او را به نزدیکی خانه میرساند. ما احتمال میدهیم که این ماشین هم از خودشان بوده باشد. علی در راه که بود، با موبایل راننده با من تماس گرفت و گفت که دارد برمیگردد. من هم رفتم توی کوچه و جلوی در ایستادم.
پول و وسیله داشت؟
اول کار پولها و موبایلاش را گرفته بودند، ولی موقع آزادی تنها پولش را پس داده بودند. من هم اتفاقا برای همین جلوی در ایستادم، به هوای اینکه حساب کنم. وقتی آمد، تنها کسی که احتمال میداد علی کتک خورده باشد، من بودم. دیگران میگفتند امکان ندارد علی را اذیت کنند. او را که دیدم، متوجه شدم خیلی حالاش بد است. دیدم دستش بسته است. گفتم اذیتات کردند؟ گفت: خیلی خیلی…
وقتی رسید، چه ظاهری داشت؟
شلوارش خونی بود. سرش شکافته بود. دستاش طوری آسیب دیده بود که خودشان چیزی داده بودند برای بستناش. با باتوم زدهاند دستش ترک خورده است.
جراحتهای دیگری هم دارد؟
بالای راناش خیلی زخمی و کبود است. بالای زانویش هم همینطور. وقتی او را گرفتهاند، چشمها و دستهایش را بسته بودند. از روی یک جوی آب ردش کردهاند که افتاده توی آن و آنها هم شروع کردهاند به خندیدن. الان زخمهایش خیلی دردناک هستند. بدناش متورم است و جای ضرب دیدگیها تازه دارد سیاه میشود.
صحنهای از حضور "سبزها" در روز ۲۲ بهمن
نشنیده که دیگران را هم همینطور بزنند و تهدید کنند و فحش بدهند؟
آنها وقتی علی را گرفتهاند، اصلا نمیدانستند که او کیست. فقط چون دیدهاند اطراف حاجآقاست، روی لباساش علامت گذاشته بودند. یکی دو تا از دوستانش هم میفهمند و میگویند مراقب باش. به لباسهای ما که کنار حاجآقا هستیم، دارند علامت میزنند.
یگان ویژه وقتی اینها را میگیرد، به مسجدی میبرد که مقر لباس شخصیها بوده است. آنجا حدود ۴۰ نفر دستگیر شده بودند که شروع میکنند به پرسیدن اسامیشان. وقتی میگوید علی کروبی، میپرسند نسبت داری با آقای کروبی، میگوید پسرش هستم. اینجا بقیه را رها کرده و تنها به او بند میکنند. به قدری او را همان موقع کتک میزنند که حالش خیلی بد میشود. طوری که حتی یکی از لباس شخصیها برایش آب قند درست میکند.
بعد هم یگان ویژه میآید و دستگیرشدگان را تحویل میگیرد و سوار یک اتوبوس میکند. اینجا یکی از فرماندهان یگان ویژه وارد اتوبوس میشود و میگوید، شنیدم پسر کروبی داخل شماست. کجاست؟ تا علی بلند میشود، میآید دست او را میپیچاند و روی زمین میاندازد و به شیشه اتوبوس میکوبد و فحش میدهد. این فرمانده علی را موقع پیاده شدن از اتوبوس، از دیگران جدا میکند.
این همان ماموری است که فحشهای رکیک به خانواده میداده؟
این مامور خیلی با او بد رفتاری کرده و حرفهای زشت زده، اما فحشهای رکیک را لباسشخصیهای مسجد گفتهاند. چیزهایی گفتهاند که نمیشود بیان کرد. من خودم هم حتی از علی زیاد پرس و جو نکردم، چون میدانم تکرارش او را بیشتر ناراحت میکند.
خانم کروبی در نامه خود نوشتهاند که علی گفته در حین شکنجه از او فیلم گرفتهاند. چطوری متوجه شده؟
اصلا از همان خیابان شروع کردهاند به فیلم گرفتن از دستگیرشدگان. در مسجد هم چشمهایش باز بوده و وقتی میفهمند کیست، چند نفری شروع میکنند به فیلمبرداری از او و مدام از او میخواهند که خود را معرفی کند. وقتی هم که آن فرمانده پلیس علی را از دیگران در اتوبوس جدا میکند، او را به وانتی میاندازد؛ از آن وانتها که پشتشان سقف و کنارهی توری دارد و مثل قفس است. علی را در اینجا میاندازند و در به اصطلاح قفس را قفل میکنند و به شکلی تحقیرآمیز شروع میکنند به فیلم گرفتن از او.
توی خیابان؟
بله. آن روز، روز شلوغی بود و خیلیها اعم از مردم و ماموران در خیابانها بودند. فرمانده پلیس هم در طول مسیر، مدام اعلام میکرده که من پسر کروبی را گرفتهام. پسر کروبی در وانت است. البته اینها را به صورت خیلی زشتی بیان میکرده است.
در مقر یگان ویژه هم شروع میکنند به فیلمبرداری از علی. مدام میگفتهاند سرت را بالا بگیر تا چهرهات کامل معلوم شود. حتی خود فیلمبردار هم مرتب به او فحشهای زشت میداده و با مشت توی صورت او میکوبیده که صورتات را بیار بالا.
نخواستهاند حرفی علیه خودش و خانواده و جنبش سبز بزند؟
چیز خاصی در این مورد نگفت. فقط مثل اینکه همراه یکی از دستگیرشدگان یک قمه بوده و به او گفتهاند بگو این قمه مال من است. او هم گفته چرا بگویم. من قمهام کجا بود؟
علیآقا چقدر آسیب روحی دیده از این ماجرا؟
کلا روحیهاش خراب بود و من هم زیاد کنکاش نکردهام و میترسم که بیشتر اذیت شود. بدترین حرفها را به من و مادر و پدرش زدهاند. شب اول حالش خیلی بد بود. حاجآقا هر دو شب آمدند به دیدن ما و خیلی صحبت کردند تا حال علی بهتر شد. کلا ایشان به همه ما خیلی روحیه میدهند.
واکنش اطرافیان و فامیل نسبت به این ماجرا چه بوده؟
هیچکس باور نمیکرد که با علی اینطور رفتار کنند. همه وقتی شنیدند که علی دستگیر شده، به من دلداری میدادند که با او کاری ندارند. وقتی از من شنیدند که ماجرا چیست، کسی باور نمیکرد. تا وقتی عکسها منتشر نشد، بازهم کسی باور نمیکرد.
نگران نیستید بعد از این ماجرا و روشنگریهای شما، امنیت و آرامش زندگیتان به خطر بیفتد؟
ببینید، من خواهر سه شهید هستم. خانواده ما برای انقلاب و این کشور، خونبها داده است. من از بچگی در مشکلات بزرگ شدهام. مادرم از نظر شجاعت و صبوری ضربالمثل فامیل بود. اما الان به ما خیلی سخت میگذرد و با این همه هزینه که دادهایم، احساس میکنیم امنیت جانی نداریم. بدترین حرفها را به ما میزنند.
واکنشی از نامه خانم کروبی به آقای خامنهای ندیدهاید؟
هنوز زود است. مادر خود من هم دارد نامهای مینویسد. علی بد یا خوب، به خانه برگشت، ولی ما نگران بچههای مردم و خانوادههایی هستیم که کسی آنها را نمیشناسد و جایی ندارند که عنوان کنند چه بلایی سرشان آمده است. قصد ما از این نامهها و روشنگریها، این است که دیگران آسیب نبینند و این اتفاقات تکرار نشوند.
شغل ایشان و خود شما چیست؟
علی چاپخانه دارد و کار آزاد میکند. من هم طراح گرافیست هستم.
چند تا بچه دارید؟
ما فرزندی نداریم. نگرانیمان کمتر از برادران علی است. آنها خیلی نگران رفت و آمد و آینده و سرنوشت بچههای خود هستند.
مصاحبه: مهیندخت مصباح
نمودار نوسانات قیمت ( دلار ) هر اونس ( 31.1034 گرم ) طلای عیار 999.9 (عیار 24 ) در بازارهای جهانی